سرب(Pb) یک فلز با رنگهای آبی کمرنگ، نقرهای و خاکستری است که وقتی به تازگی برش خورده باشد جلا دار و براق است. فشار تبخیر حدود صفر میلیمتر جیوه دارد. سرب با نیتریک اسید داغ و سولفوریک اسید و هیدروکلریک اسید جوشان، واکنش میدهد، اما با آب، شیر، اسید هیدوفلوئیک، آب شور و حلالها واکنش نمیدهد. چهار ایزوتوپ طبیعی سرب و 17 ایزوتوپ مصنوعی برای سرب وجود دارد. در پوسته زمین، سرب اساساً به صورت سولفید سرب معدنی (گلنا) یافت میشود ولی میتواند از سنگهای معدنی دیگری مثل آنگلیست با روش خالصسازی استخراج شود.
افراد جامعه نیز ممکن است در اثر افزودن تترا اتیل سرب به گازوئیلها به سرب آلوده شوند. Sherlock در 1987 گزارش کرد که کمی آلودگی فلزی در بیشتر غذاها و نوشیدنی، نظیر الکل وجود دارد، هر چند این موضوع به منطقه جغرافیایی و عادت غذایی بستگی دارد. مصرف معمول نوشیدنیهای الکلی میتواند، سطح خونی سرب را در جمعیت عادی در معرض سرب بالا ببرد.
تاریخچه: سرب در همان اوایل ایجاد تمدن مورد استفاده انسان قرار گرفت و اثرات آن خیلی زود کشف شدند. پزشکان یونانی، روسی و عرب میدانستند که خوردن سرب باعث کولیک میشود. استفاده وسیع از سرب در وسایل آشپزی و دیگر ابزار خانگی باعث مشهورترین همهگیری مسمومیت با سرب شده است.
منبع اصلی وضعیت در انگلستان به دلیل شرابهای سیب آلوده بود. و در اسپانیا بسیاری از موارد مسمومیت در اثر استفاده از وسایل آشپزی بود. مشاهداتی در سال 1217 وجود دارد که وجود یک رابطه علّت و معمولی را بین مسمومیت با سرب و بیماری تأیید کرده است.
علیرغم وجود علوم قدیمی در مورد مسمومیت با سرب، بینشهای جدید در مورد مکانیسم و طبیعت مسمومیت با سرب در کتابهای جدید دیده میشود. در سالهای اخیر نگرانیهای خاصی در مورد وجود سرب در هوا، آب و خاک از طریق گازوئیل و همچنین منابع طبیعی کنترل نشده، به وجود آمده است. آگاهی عمومی از وجود سرب در رنگ و بتونههای خانههای قدیمی و برخی از خانههای جدید، در آلودگیهای خیابانی و خاکی میتوان مسئول یک سربی واکنشهای خشمگینانه در پی آلودگیهای کودکان با سرب باشد. علاوه بر اینها، مسمومیت شغلی با سرب به عنوان یک معضل در ایالات متحده و مناطق دیگر کماکان وجود دارد. در کنار بحث بیماریهای شغلی، در این فصل به بحث در مورد خطرات سرب در جامعه نیز پرداخته میشود.
سرب(Pb): وزن اتمی 21.207- نقطه ذوب 327 درجه سانتیگراد. نقطه جوش 1620 درجه سانتیگراد.
اثرات زیانآور- قولنج روده- ناراحتیهای معدی رودهای- کم خونی- ضعف و اثرات زیانآور و مخرب روی سلسله اعصاب.
حدود تأثیر- از کارافتادگی و معلول شدن.
حداکثر تراکم مجاز. سرب و ترکیبات معدنی آن (Lead and inorganic compounds as Pb (2019
الف- در هوا- سولفور سرب و کرومات سرب، 05.0 میلیگرم در مترمکعب (1986)
سایر ترکیبات معدنی سرب 15.0 میلیگرم در متر مکعب
تترا اتیل سرب 1.0 میلیگرم در متر مکعب
ب- در ادرار- سرب معدنی 15.0 میلیگرم در لیتر (200- میکروگرم).
تترا اتیل سرب 10.0 میلیگرم در لیتر (150- میکروگرم).
ج- در خون سرب معدنی 05.0 میلیگرم در هر صد گرم خون تام (50 میکروم گرم)
جستجو و ارزش یابی: تجزیه ادرار- تجزیه خون- تجزیه هوا – اندازهگیری کوپروپورفیرین و آزمایشات پزشکی.
سرب در طبیعت- سنگهای معادن سرب در امریکا- انگلستان- آلمان- مکزیک- اسپانیا و امریکای جنوبی و بسیاری مناطق دیگر یافت میشود.
مهمترین سنگ معدن سرب که مقدار بیشتی از این فلز را دارا میباشد «گالنا» - میباشد که سولفور سرب است و سهم اعظم سرب تجارتی از آن استخراج میگردد. همچنین سرب به صورت «سروزیت»(کربنات) - «آنگلزیت» (سولفات)- «کروکوایزیت» (کرومات) - «وولفنیت» (مولیبدات) - «پیرومورفیت» (فسفات) - «ماتلوکیت» (کلرور) و «وانادیت» یا وانادات سرب یافت میگردد.
این عنصر در گیاهان و خاک به مقادیر بسیار کم یافت میشود و در اثر فیکساسیون با خاک رس به صورت املاح نامحلول درمیآید در صورتی که در خاک های که خیلی اسید باشند حلالیت آن زیاد شده و در این حال برای گیاهان سیمت خواهد داشت (به استثنای آنکه مقدار آن بسیار- بسیار کم باشد).
خواص- سرب فلزی است خاکستری مایل به آبی و موقعی که بریده و قطع شود در سطح مقطع دارای جلای درخشان فلزی است.
در هوای مرطوب روی آن قشری که شاید اکسید باشد و به کربنات بازیک تبدیل میشود تشکیل خواهد شد. سرب آن سختی را ندارد که در اثر چکش به صورت ورقه درآمده و یا به شکل سیم نازک تبدیل گردد و لیکن میتوان آن را در اثر فشار به لوله تبدیل نموده و یا به صورت ورقههای پیچیده بدل نمود. سرب به خوبی و آسانی در اسیدنیتریک حل میشود و نیز تا حدودی در اسیدهای آلی مانند اسیدسیتریک و اسیدهای موجود در اغذیه قابل حل شدن است. همچنین سرب به واسطه وجود کربناتهای سنگهای آهکی و گچ عمل فوق را متوقف نموده و تولید قشر در داخل لولههای سربی مینماید که از اثر عوامل مذکوره فوق جلوگیری خواهد نمود.
مصارف صنعتی ترکیبات معدنی سرب و سرب فلزی:
- در ساخت لولهها- مخزنهای آب- پوشش سقف و تهیه سیمهای سربدار.
- در صنایع شیمیائی برای اتاقهای سربی تهیه اسیدسولفوریک- و منابع تبخیر و غیره.
- در ساخت گلولههای سرب و حروف چاپ و غیره.
- در باطریسازی و صفحات اکومولاتور.
- در تهیه آلیاژهای مختلف همراه با آنتی موآن – قلع- مس و غیره.
- در رنگسازی – تیه ورنی و انواع جلا ولعبها به صورت لیتارژ (مردار سنگ) (سرب سفید و سرب قرمز) و کرومات – سولفات و تیتانات سرب.
- در بلورسازی (کریستالها) و لعابهای شیشهای به صورت سرب و یا سیلیکات سرب و پتاسیم.
- در صنایع کوزهگری – سرامیکسازی- کاشیسازی (به صورت لعابها و سکلس کاری در خمیرههای شیشه) در اینگونه صنایع دیگر مسمومیت های چندانی دیده نمیشود و لیکن در ایتالیا در بعضی از کارخانجات که موزائیکهای لعابدار میساختند و مقدار سرب موجود در خمیر لعابها بین 10 – 40% و قابلیت حل آنها نیز زیاد بوده است مواردی از مسمومیت پیش آمد نموده که کارگران روانه – بیمارستان شدهاند و عوارض مسمومیت با سرب آشکار گردیده است.
- در ساخت لاستیکهای حاوی لیتارژ.
- در ساخت حشرهکشها خصوصاً به صورت ارسنیات سرب.
- در صنایع کوزهگری – سرامیکسازی- کاشیسازی (به صورت لعابها و سکلس کاری در خمیرههای شیشه) در اینگونه صنایع دیگر مسمومیت های چندانی دیده نمیشود و لیکن در ایتالیا در بعضی از کارخانجات که موزائیکهای لعابدار میساختند و مقدار سرب موجود در خمیر لعابها بین 10 – 40% و قابلیت حل آنها نیز زیاد بوده است مواردی از مسمومیت پیش آمد نموده که کارگران روانه – بیمارستان شدهاند و عوارض مسمومیت با سرب آشکار گردیده است.
- در ساخت لاستیکهای حاوی لیتارژ.
- در ساخت حشرهکشها خصوصاً به صورت ارسنیات سرب.
بطور خلاصه برخی فرمول املاح صنعتی سرب و مصارف آنها بشرح زیر است:
فلز سرب که به صورت آلیاژ با آنتی موآن – قلع و مس همراه است.
لیتارژ كه در ساخت باطریهای خشک مصرف دارد.
كلروب سرب – اغلب در موقع استعمال «فلوكس» یا ماده گدازنده در اثر حرارت دادن سرب ایجاد میشود.
آلیاژ معمولی حاوی سرب عبارتاند از:
لحیم که آلیاژی از سرب و قلع است و مقدار سرب آن 50 تا 80% است.
تایپ متال که از سرب – قلع و آنتی مو آن تشکیل شده و دارای 60 تا 90% سرب است.
یاتاقان كه آلیاژی از مس – سرب و روی دارای 15- 20% سرب است.
آلیاژ از مس – قلع – سرب و روی دارای 5% سرب بنام 85-three 5 bronze
املاح محلول سرب مانند استات سرب در صورتی که به مقدار زیاد و از راه خوراکی وارد بدن شوند سمیت خواهند داشت و از ترکیبات نامحلول مانند سولفات سرب سمیتر خواهند بود. همچنین مسمومیت مزمن با گرد و غبار سولفات سرب، کربنات سرب و سرب فلزی بیش از استات، کلرور ولیتارژ است و ثابت شده است که حتی کرومات و سولفور سرب مراتب از املاح محلول سرب کمتر سمی است.
عمده خطرات احتمالی سرب از سرب گداخته و مذاب و آلیاژهای مربوط به آن است که در اثر ایجاد گرد و غبار اکسید دو پلمپ حاصل میگردد و در سطح فلز ذوب شده تشکیل میشود و در اثر جابجا کردن – ریختن در ظروف و قالبها و غیره مقداری دود فلزی سرب و همچنین گرد و غبار آن ایجاد میشود که ممکن است ایجاد مسمومیت نماید. عملیات صنعتی که در آنها سرب وارد میشود تعدادشان زیاد و بیش از سی نوع مختلف میباشد و مهمترین آنها که ایجاد خطرات عمده مینمایند عبارتند از
1- مصرف سرب مذاب به صورت اسپری 2- مصرف رنگهای سربی به صورت اسپری
3- سائیدن و نرم کردن سرب 4- ریختهگری آهن و یا فولادهای حاوی سرب و غیره
5- مخلوط کردن و به هم زدن پودرهای سرب 6- تهیه خمیر سرب برای صفحات باطری
7- برش جوش فولاد رنگ شده با سرب و ترکیبات آن 8- گداختن و قالبگزاری سرب.
9- بالاخره سوزانیدن سرب.
همچنین در ذوب، نرم کردن و سائیدن بعضی از آلیاژهای سربی – باطریسازی- تهیه سیمهای سری و کلیشهسازی خطرات آلودگی و در معرض این فلز قرار گرفتن وجود دارد و لیکن در لحیمکاری- ریختهگری- نقاشی با قلم و – آب دادن فولاد خطرات چندان زیادی نیست.
اکنون به علت جذب سرب از رنگهایی که در محلهای مسکونی مصرف میشود مسمومیت نقاشان کمتر شده است ولی مصرف سرنج یا سرب قرمز در آهنهای ساختمانی باعث «پلمبیسم» یا مسمومیت با سرب میگردد خاصه آنکه اگر آهنهای رنگشده را بریده و یا جوشکاری کنند.
بعلاوه در کار کردن با رنگهای سبز و یا زرد که حاوی کرومات سرب هستند و همچنین ساختن شیشههای حاوی سرب و تهیه چراغهای نئون خطراتی وجود دارد. بعلاوه در مصرف سموم دفع آفات حاوی ارسنیات سرب گاهی مسمومیتهایی دیده شده است.
تابلو خواص فیزیکی سرب و ترکیبات عمده آلیاژهای آن در صفحات آینده داده شده است.
علائم و آثار مسمومیت با سرب: بهطور کلی علائم مسمومیت با سرب در هفت نوع میتوان تقسیمبندی نمود.
- زیاد شدن مقدار دفع سرب از ادرار.
- ازدیاد نامحسوس مقدار سرب خون.
- زیاد شدن مقدار کوپروپورفیرین ادرار.
- ظهور عوارض معدی رودهای از قبیل – قولنج روده – یپوست- حال تهوع.
- ظهور تغییراتی در خون از قبیل پیدا شدن سلولهای منقوط و کمخونی.
- ضعف و پیدایش علائم مخصوص و سستی در مچ دست و قوزک پا.
- عوارض مغزی «آنسفالوپاتی» از قبیل سردرد – توهمات و فکر و خیال بیهوده – اغماء و بالاخره مرگ.
- مرحله آخر نزد افراد بالغ به ندرت دیده میشود مگر افرادی که به مقداری ترکیبات آلی سرب مانند تترااتیل سرب جذب بدنشان شده باشد ولی بیشتر در اطفال که به نحوی با سرب مسموم شده باشند (از جویدن رنگهای حاوی سرب و غیره) دیده میشود.
- در مواردی که مسمومیت از طریق استنشاقی باشد میتوان هوای کارگاه را مورد تجزیه قرار داد بهشرطی که وضع آن از لحاظ آلودگی ثابت باشد و در مواردی که کارگران از وسایل استحفاظی مانند ماسک و غیره استفاده میکنند بهتر است از مواد بیولوژی مانند خون و ادرار – تجزیه را به عمل آورد.
اندازهگیری کوپروپورفیرین در ادرار مکمل اندازهگیری سرب در خون یا ادرار است. اگر مقدار سرب ادرار بالا باشد و کوپروپورفیرین در حد طبیعی و معمول، دلیل بر آن است که شخص اخیراً در معرض خطر سرب قرار گرفته و یا آنکه نمونه آلودگی داشته است و برعکس نیز اگر مقدار کوپروپورفیرین بالا باشد (بیش از یک میلیگرم در هر لیتر ادرار) و وجود سرب در ادرار و خون بیش از اندازه معمولی دال بر وضع خطرناک شخص است که باید مورد توجه قرار گیرد.
هر چند که ازدیاد مقدار کوپروپورفیرین ممکن است علل دیگری غیر از مسمومیت سرب داشته باشد ولیکن اینگونه موارد کمتر دیده شده و فقط کارگرانی که اعتیاد به خوردن مشروب به حد زیادی دارند مقدار کوپروپورفیرین آنها بالا است.
اگر شخصی با تترااتیل سرب کار کند وجود سرب در ادرار شاخص ارزندهتری از وجود سرب در خون میباشد و بههرحال تا کنون به خوبی ثابت نشده است که ازدیاد مقدار کوپروپورفیرین در ادرار نشانه شروع مسمومیت با تترا اتیل سرب میباشد.
اکنون به علت بهبود مراقبتهای پزشکی و ایجاد طرق بهتر بهمنظور کنترل دود و گرد و غبار سرب، بندرت پارالیزی-عوارض روحی و ایجاد خطوط آبی رنگ، روی لثهها دیده میشود و وجود این علائم معمولاً نشانه پیشرفت سریع مسمومیت است.
عوارض روحی و روانی مانند «لتارژی»- بی حالی- کودنی و ضعف حافظه ممکن است در اثر مسمومیت از استنشاق بعضی از ترکیبات سرب خصوصاً تترااتیل سرب اتفاق افتد. معمولاً شکایت شخص از کوتاه شدن نفس (تنگ نفس) و بیحالی عمومی است. در موارد سخت ممکن است قولنج رودهای مشاهده گردد و دردهای نامعلومی در دستوپا و یا گاهی حالت تهوع و ضعف عمومی در شخص ایجاد شود.به علت تخریب سریع گلبولهای قرمز خون توسط این ماده میتوان اولین علائم نظری را در آزمایشات خون ملاحظه کرد. این علائم عبارتند از پایین آمدن ارزش هموگلوبین- کم شدن تعداد گویچههای سرخ و کمخونی. چون گویچههای سرخ شکسته و از هم پاشیده میشوند نسوج مولد خون (خونساز) به منظور جبران این کمبود شروع به تولید گلبولهای سرخ جدیدی مینمایند که تعداد زیادی از آنها بهطور زودرس و نارس در خون دیده خواهد شد.
موقعی كه این گلبولها با رنگهای مناسب بازیك رنگآمیزی شود میتوان آنها را در حالیكه دارای دانههای بسیارریزی هستند مشاهده كرد و آنها را بنام گلبولهای سرخ منقوط میخوانند. مشاهده اینگونه سلولها در افرادیكه برای مدتهای طولانی با سرب و تركیبات آن سرو كار دارند خود وسیله قابل اطمینانی است.
البته وجود اینگونه سلولها فقط اختصاص به مسمومیت سرب ندارد و میتوان آنها را در سایر بیماریهائی كه گویچههای قرمز شكسته میشوند مشاهده كرد. باید سایر عوارض و نشانههای كلینیكی- تاریخچه تماس با سرب- و وجود سرب در ادرار و خون را همراه با وجود سلولهای منقوط در مورد مسمومیتهای احتمالی سرب تواماً در نظر داشت. از طرفی باید دانست كه بعلت شكسته شدن و تخریب گلبولهای سرخ خون مقداری هموگلوبین در خون آزاد میشود و در اثر فعل و انفعالات خاصی ایجاد پورفرین میگردد كه از طریق ادرار دفع میشود و بدین ترتیب وجود پورفرین و كوپروپورفرین در ادرار ممكن است دال بر مسمومیت سرب باشد.
اگر نزد عدهای از كارگران كاهش متوالی گویچه قرمز و كم شدن ارزش هموگلوبین دیده شود باید آنها را بیشتر تحت نظر گرفت و اگر علاوه بر كم خونی پیشرفته زیاد شدن گلبولهای منقوط نیز تشخیص شود باید آزمایش اندازهگیری سرب در ادرار انجام شود. آزمایش خون برای یافتن علائم اولیه كمخونی و جستجوی گلبولهای منقوط برای كسانی كه با سرب كار میكنند متد نسبتاً با ارزشی است و مطالعه و بررسی نتایج به دست آمده اغلب وجود مسمومیت ابتدائی و بدوی را قبل از آنكه علائم كلینیكی آشكار شود بما خواهد داد. باید گفت كه هر موقع كه تخریب گلبولها اتفاق افتد تعداد گلبولهای منقوط زیاد میشود و همیشه ازدیاد گلبولهای منقوط ربطی با جذب سرب ندارد و چه بسا ممكن است در بعضی از كارگران كه با سرب كار میكنند تا حد 500 الی 1000 گلبول منقوط در هر یك میلیون گویچه قرمز، دیده شود و لیكن وضع شخص عادی باشد.
تعداد گلبولهای منقوط در لام و شمارش آنها نیز بستگی به متد مورد آزمایش و طرز جستجو دارد اگر لام را با نوری كه زمینه سیاه داشته باشد بهبینید تعداد آنها بیش از موقعی است كه لام رگ شده را مستقیماً مورد آزمایش قرار دهند. معمولاً شمارش بیش از 3000 عدد از این گلبولها در هر یك میلیون گلبول قرمز را میتوان مشكوك فرض نمود.
جذب سرب
جذب سرب از راه معدی-رودهای بسیار كم است و تقریباً كلیه سربی كه از این راه وارد بدن شود از دستگاه جهاز هاضمه عبور كرده و از راه مدفوع دفع میشود.( كهو عقیده دارد كه فقط 10 یا كمتر از كلیه مقدار سربی كه وارد بدن میشود به نسوج- خون، مایعات و ترشحات بدن میرسد. نزد كارگرانی كه در صنایعی كه گرد و غبار و بخارات و دود سرب تولید میكند كار میكنند مقدار معین از این ماده از راه دستگاه تنفس جذب میشود و مقداری از آن مجدداً با هوای شهیق خارج میشود و یا در قسمت فوقانی دستگاه تنفسی جمع گردیده و مجدداً بلع میگردد.
جذب سرب معدنی از راه پوست قابل ملاحظه نیست ولی به عقیده (پاتی) استات و اولئات سرب از راه پوست میتوانند بمقادیر قابل ملاحظهای جذب شود.
تترااتیل سرب از طرف دیگر میتواند چه به صورت مایع و یا بخار از راه پوست وارد بدن شود «مارچنكو و بیلیكیس»
دفع سرب- سرب از راه ادرار و بمقدار زیادتر از راه مدفوع دفع میگردد.
نزد اشخاص معمولی كه احتمال تجمع سرب در بدن آنها نمیرود مقدار سرب دفع شده از راه مدفوع به همان مقدار است كه از راه خوراكی (غذا و غیره) وارد بدن آنها میشود. در اینگونه افراد تعادلی از این نظر برقرار است كه در آن دفع با جذب برابری مینماید و مقدار سرب دفع شده از راه ادرار نیز جزئی است و تقریباً ثابت میباشد. حدود تغییرات آن بین 01.0 تا 08.0 میلیگرم در لیتر است. (تومپست و آندرسن) حد متوسط 05.0 برای ادرار و 22.0 میلیگرم برای مدفوع دادهاند. بدین ترتیب در مورد ادرار غلظت بستگی به مقدار ادرار ترشح شده دارد. موقعی كه سرب از راه دستگاه گوارش بیش از آنچه معمولاً در اغذیه و نوشیدنیها وجود دارد وارد بدن شود، مقدار آن تا حدودی كه قابل اندازهگیری است در هنگام جذب، و سپس مدتی پس از آن بالا میرود. مقدار آن را در این مورد «الگی» و همكارانش 15.0 میلیگرم در لیتر به عنوان «حد استانه» مسمومیتهای سرب تعیین نمودهاند.
وجود و ترشح سرب را از راه عرق محققین اولیه در نظر نداشته و وجود آن را روی پوست نوعی آلودگی پوست میدانستند و لیكن بعدها با آزمایشهای مخصوص و قرار دادن تیكههای پنبه روی بدن بیمارانی كه مسمومیت سرب داشتهاند و یا استات سرب خورده بودند توانستند با مقایسه مقادیر سرب نزد این بیماران و اشخاص عادی و با تعیین مقدارهای دقیق تفاوت بین دو آزمایش را تعیین و در نتیجه مقدار آن را از راه عرق نشان دهند. حد دفع شده سرب (از را عرق) نزد بیمارانی كه سرب وارد بدنشان شده بود در دوران جذب و هضم آن بین 012.0 تا 024.0 و تا 05.0 میلیگرم در لیتر بوده است.
تجمع سرب- قبل از سال 1942 كه تجمع و ذخیره شدن سرب در استخوانها مورد توجه نبود وجود این ماده را در استخوانها با مقایسه با پخش و وجود آن در عضلات و نسوج، بیاهمیت میدانستند ولی بعدها معلوم شد كه در عضلات صاف و ماهیچهها سرب باقیمانده و تهنشین شده پیوند محكمی نداشته و بزودی در طول زمان مقدار آن كمتر میشود ولیكن بالاترین حد موجود و زیادترین مقدار این ماده، در استخوانهاست كه باقی میماند (فرهال و میلر)
سرب در جنین- در مادرانی كه به سرب آلودگی پیدا نكردهاند انتشار و پراكندگی سرب در نسوج جنین و اعضاء مربوطه به مانند اشخاص بزرگ است و در استخوانها همراه با نشو و نمای آنها مقدار این ماده نیز زیادتر میشود.
بر حسب نتایجی كه از تجزیه و تعیین مقدار سرب در اعضاء و نسوج جنین و پلاسنتا و خون جنینی بدست آمده نشان داده شده است كه تماس بیش از حد مادر به سرب باعث مسمومیت جنین خواهد شد و عقیده بر آن است كه سرب از پلاسنتا گذشته و به جنین خواهد رسید و مقدار سرب در استخوانهای جنین نسبت به رشد جنین و بالا رفتن مقدار خون نیز بیشتر خواهد شد.
معالجه مسمومیتهای سرب- تا سالهای متمادی معالجه ساتورنیسم بر مبنای معالجه با كالسیم قرار داشت و داروهائی مانند سیتراتها و BAL به مصرف میرسید كه در عین حال خود مضراتی دارا بودهاند پیدایش كمپلكسونها یا «كیلیتاجنتز» خصوصاً (اتیلن دیآمین تترا استیك اسید) كه به نام «ورسون» و یا «اداتامیل» نیز نامیده میشود معالجه مسمومیت با سرب را منطقیتر ساخته است.
این تركیبات اگر به صورت تزریق داخل وریدی به صورت ملح سدیم و كلسیم مصرف شود كه به نام «كالسیم دیسدیم ورسنات» نامیده میشود تا حد 10 الی30 مرتبه مقدار سرب ادرار را افزایش میدهد و پس از مدت كوتاهی عوارض و علائم مسمومیت از بین رفته و مقدار كوپروپورفیرین ادرار نقصان مییابد.
اگر «ایدیتیآ» از راه خوراكی مصرف شود تغیرات وضع بیمار و بهبود او چندان سریع و رضایتبخش نیست زیرا فقط سهم جزئی و فقط تا حدود 1% از (ایدیتیآ) خورده شده جذب خواهد شد و (ایدیتیآ) روی مقدار سرب خون تأثیر زیادی نخواهد داشت و همچنین این جسم اگر به مقادیر زیاد از راه خوراكی تجویز شود ممكن است روی كلیهها اثر بگذارد.
سمشناسی سرب
تاریخچه- عوارضی كه امروز به عنوان عوارض مسمومیت سرب شناخته میشوند اغلب از زمانهای قدیم معلوم و روشن بوده است. سقراط در سال 730 قبل از میلاد حملههای سخت قولنجی را نزد اشخاصی كه كارشان تصفیه و خالص نمودن فلزات بوده است شرح داده و همچنین مصریهای قدیم خواص سرب را به عنوان ماده « آدمكش یا هموسیدال» بخوبی میدانستهاند. ارتباط بین عوارض مسمومیت با سرب و استفاده از آن در صنعت از مدتها قبل روشن بوده است. مسمومیتهای صنعتی حاصل از سرب نزد كارگران معادن سرب به صورتهای بسیار مخوفی دیده شده است ولیكن به طور كلی «بیماری معدنچیان» كه در قرن شانزدهم هم توسط «پاراسلوس» و در قرن 17 توسط «پانسا» شرح داده شده است اختصاص به سرب تنها ندارد. در سال 1831 « تاكراه» برای اولی بار ارتباط بیماری كارگران را با سرب بط.ر مشرح تفسیر نموده و بیان داشته است. او میگوید كه كارگران معادن سرب از شغل خود رنج میبرند و مرگ و میر بین آنها بسیار زیاد است. همچنین «ویلیام» در سال 1857 راجع به كارگران معادن سرب «دربیشایر» انگلستان میگوید كه به طوركلی میتوان كارگر معدن سرب را از رنگ پریده صورت او تشخیص داد.
در انگلستان تا سال1912 كه «لگوگودبای» كتاب معروف خود را تحت عنوان «مسمومیت ازسرب و جذب آن» انتشار دادند اصولا مسئله مسمومیت با سرب و موضوع معدنچیان سرب و صنایع سفالی و كوزهگری و صنعت نقاشی و سایر حرفههائی كه با سرب سروكار داشتند. چندان طرف توجه نبود و از این سال ببعد این مسائل اهمیت خود را بازیافتهاند.
در امریكا سوابق تاریخی مسمومیت سرب از سالهای 1953 و 1954 توسط مكاری و ماك كورد» در یك سری مقالات در مجلات 22 و 23 نشریه «پزشكی صنعتی و جراحی» تشریح گردید. در این مقالات مسمومیتهای حاصل از سرب در مواردیكه ارتباط با مسمومیتهای حاصل از آلودگیهای موارد غذایی – داروجات- مواد آرایشی- رنگ- لعابهای سرامیك – استخراج معادن و سایر مصارف آن دارد تشریح گردیده و موارد مقایسهای مسمویمت را در ازمنه قدیم و آنزمان نشان داده شده است. از آنزمان تا كنون وضعیت مسمومیت سرب تا حد زیادی روشنتر شده و تغییراتی یافته است. اكنون بعصی از عوارض فوقالعاده شدید مخصوصاً آنسفالوپاتی تقریباً به هیج وجه در این صنعت دیده نمیشود و توسط تكنیكهای آزمایشگاهی میتوان سرب را در هوا و یا در خون و ادرار اندازهگیری كرد. همچنین كاهش چشمگیر مواردی كه به عنوان مسمویمت واقعی سرب قلمداد میشود و ظهور عوارض سخت آن كه بندرت اتفاق میافتد در خور توجه است.
مهمترین تركیبات خطرناك سرب كه در صنعت مصرف میشوند تركیباتی از آن هستند كه دارای حلالت بیشتری میباشند. كرومات و سولفور سرب بدون شك از استات و كلرور و اكسید سرب كمتر خطر دارند و لیكن «الكنز»(1959) عقیده دارد كه مسمومیتهای مزمن حاصل از گرد و غبار سولفات، كربنات و سرب فلزی مصرف میشود مثل لحیمكاری با سرب و حروفریزی اگر حرارت از 500 درجه سانیتگراد بالاتر باشد ممكن است غلظت دود سرب در هوا بحدی برسد كه ایجاد مسمویمتهای شدید كند و بدین ترتیب جذب این ماده از راه ریهها سریعتر و اثراتش شدیدتر خواهد بود.
مسمومیتهای حاصل از تركیبات معدنی سرب – به طور كلی اكنون مطالعات مسمومیت خاصل از سرب بحدی پیشرفته است كه میتوان كلیه عوارض حاصل از آنرا شناخت و باید گفت موضوع سرب و مسمومیت آن بقدری وسیع است كه كتابهای اختصاصی درباره این ماده نوشته میشود. از طرفی باید دانست كه عوارض پاتولژی سرب معدنی و تركیبات آلی سرب كاملاً متفاوت است و هر كدام اثرات مختلف و نحوه تأثیر جداگانهای دارند.
عوامل مسمومیتهای حاصل از تركیبات سرب- اولین علائم مسمومیت سرب عبارتاند از خستگی – بهمخوردن وضع خواب و یوبست- اگر تماس فرد بیشتر شود در این صورت عوارض دیگری از قبیل قولنج- كمخونی و نوریت حاصل میگردد و بالاخره آخرین عوارض حاصل كه به صورت حاد ظاهر میشوند و موارد آن نادر است و گاهی نزد بچهها در اثر جذب از راه خوراكی اتفاق میافتد آنسفالوپاتی است.
آنسفالوپاتی- این عارضه در انگلستان از سالهای متمادی شناخته شده و بتناسب از سالهای 1900 تاكنون موارد ان نقضان یافته است.
این عارضه نمونهای است كه فقط در مواردیكه از كلیه پیشگیریهای لازم غفلت شده باشد، بطور نادر اتفاق میافتند. همچنین تفاوتهائی بین سندرمهای مغزی حاصل از مسمومیت تركیبات معدنی سرب و مثلا تركیبات آلی مانند تترااتیل سرب وجود دارد. در مسمومیت با تركبات معدنی پیشبینی دوره ناخوشی روشنتر و اثرات سمكم دوامتر و كمتر همراه علائم خارجی مانند از بین رفتن دید(كوری)- فلج عضلانی و Aphasia میباشد.
بطور كلی عوارضی كه منجر به انسفالوپاتی ممكن است بشود عبارتاند از سردرد – بیاشتهائی- انور كسی- ضعف- كم شدن وزن و سپس امكان پیدایش لرزه در لبها و دستها – از دست رفتن قدرت در یك یا هر دو دست – عدم تعادل در راه رفتن و سپس دوبینی عدم تمركز فكری و عصبانیت و دچار تخیلات شدن. ممكن است مسمویت موقعی مشهود شود كه علائم كمخونی را نشان دهد و نیز شمارش گلبول قرمز و مقدار هموگلوبین نقصان یابد. همچنین در این حال میتوان گلبولهای سرخ منقوط را بمقدار نسبتاً زیاد مشاهده نمود و شمارش رتی كولیست تغییر مینماید و به حدود 5.4 درصد میرسد. در حالات انسفالوپاتی مایع نخاعی تحت فشار زیاد قرار میگیرد و تعداد سلولها در هر میلیمتر مكعب تقریباً به 10 خواهد رسید و مقدار سرب در ادرار و خون و مایع نخاعی بیش از حد طبیعی خواهد بود.
در مورد كودكان این وضع شدیدتر خواهد بود و اغلب منجر بمرگ میشود و در صورت زنده بودن كودكانی عقبافتاده خواهد بود.
كولیك(قولنج)- قولنج حاصل از مسمومیت سرب بعنوان شاهدی از مسمومیت حاد سرب است. قولنج سرب ارتباطی با مقدار سرب خون ندارد(ویجانی وزورلو). همچنین میتوان گفت كه علت آن نه ابتلاء مستقیم نسوج رودههاست بلكه در اثر تغییراتی است كه در سیستمهای مستقل بدن بوجود میآید.
آنمی- كمخونی حاصل از سرب معمولاً خیلی شدید نیست ولی به صورت «آنمی هیپو- كرومیك» مشاهده میشود. تعداد گلبولهای سرخ در حالات متوسط كمخونی معمولاً بین 4 الی 5.4 میلیون در میلیمتر مكعب و مقدار هموگلوبین 70 – 80% و اندكس رنگسنجی آن تقریباً 8.0% میباشد.
نكته مهم در تغییرات وضع خون، بالا بودن تعداد بازوفیلهای منقوط است. معمولا تعداد رتیكولیستها زیاد شده و همچنین Polychromasia دیده میشود.
شكسته شدن گلبولهای قرمز در حیوانات تركیب آهن را در طحال نشان دهده است. علت تخریب گلبولهای سرخ را دانشمندان در اثر صدماتی میدانند كه به سلولهای سطحی «پری فرال» وارد میشود، و در اثر گردش سرب غشاء آنها شكننده میشود. و به طور كلی مكانیسم مزبور در اثر تماس با سرب موجود در پلاسماست كه باعث ازدیاد خاصیت شكنندگی گلبولها میشود.
عدهای دیگر از دانشمندان عقیده دارند كه تخریب گلبولهای سرخ با رها شدن گلبولهای قرمز نارس همراه است و در عین حال مقدار مصرف اكسیژن گلبولهای منقوط و رتیكولوسیتها بیش از گلبولهای رسیده و معمولی است. بالاخره این عقیده وجود دارد كه سرب از ایجاد و تكوین سنتز(هم) كه در اثر عمل آنزیمی مخصوص انجام پذیر است جلوگیری مینماید.
در اثر تجسساتی كه در سال 1955توسط «اریكسن» با استعمال ردیابهای رادیواكتیو به عمل آمده است معلوم شده كه سرب با سنتزمپروتوپورفیرین» مغایرت دارد و لیكن روی تشكیل آهن اثر ندارد.
تغییرات مغز استخوان- در مورد تغییرات مغز استخوان در مسمومیت با سرب و اختصاصات مورفولوژی سلولهائی كه گویچه قرمز میسازد. گزارشات مختلفی موجود است.
«بری تیك و اند كار» ازدیاد شدید اریتروسیتهای مغز استخوان را در بعضی از مسمومین ذكر نمودهاند كه مهمترین اثر آن وجود تعداد زیادی گلبولهای سرخ منقوط و غیر نرمال بودن هسته سلولهاست.
«داوید»(1959) تغییرات مورفولژی اریتروبلاستها را به صورت تغییر شكل اختصاصی هسته وجود «پارااریتروبلاستها» و تغییرات در حجم گلبولها و همچنین كمی مقدار هموگلوبین آنها را ذكر نموده است.
به علاوه وجود سلولهای «سیدروسیت» و «رتیكولوآندو تلیال» بتعداد بسیار زیادتر از حد طبیعی كه در آنها مقدار آهن فوقالعاده بالاست، بر هم خوردن تعادل جذب و دفع(متابولیسم) این ماده را در سلولها نشان میدهد و در این موارد پلاسما دارای گلبولهای بازوفیل منقوط و مجزا میباشد.
در مورد مكانیسم اثر سرب در تغییرات حاصله در سلولهای خونی باید گفت دلیل تغییرات در مغز استخوان تا اندازهای روشن نیست ولی به طور كلی نظر بر آن است كه این سم ایجاد «هیپراستی مولاسیون» نموده و سپس رشد و رسیدن گلبولها را به تأخیر میاندازد و بالاخره كمخونی همولیتیك با وضع مشخص حاصل میگردد.
نوریتهای سطحی- نوریت سطحی كه بنمام (لدپلازی) خوانده میشود در اصل قلنج شدن عضلات دستها و پاهاست كه در این صورت كنترل مچ و قوزك پا از بین میرود و این عوارض اكنون به طور خیلی نادر ممكن است اتفاق افتد. در این حالات عضلات مچ دست و یا قوزك پا سست و شل شده و قدرت خود را از دست میدهد.
مواقعیكه كنترل مچ دست از دست میرود معمولا ابتدا فلج در عضلات منبسطكننده انگشتان اتفاق میافتد كه معمولا از ابتدا در دست راست در اشخاصی كه با دست راست كار میكنند شروع میشود و ممكن است هر دو دست را فرا گیرد. این عارضه در پا كمتر اتفاق میافتد.
رعشه و لرزه(ترمور) نیز عارضه دیگری است كه بطور خفیف گاهی در كارگرانی كه با سرب كار میكنند در سابق دیده شده است و لیكن اكنون تقریباً وجود ندارد.
حاشیه بورتون یا خط سرب یا خط آبی- این علامت و عارضه به عنوان نشانه جذب بسیار زیاد سرب شناخته شده است و لیكن معمولا همیشه نمیتون آنرا در مسمومیتهای واقعی سرب نزد افراد مشاهده كرد. این نشانه عبارت است از رسوبات ذرات و موادی برنگ آبیتیره متمایل بخاكستری كه در روی لثهها به صورت خطی دیده میشود.
باید این حاشیه را از تغییر رنگ لثهها در اثر پیوره و تارتر و رسوبات عادی پای دندان اشخاصی كه به دندان خود توجه نمیكنند تمیز داد. به علاوه این نشانه از خطوط و حاشیههای سیاهرنگی كه معمولا روی لثه كارگران سیاهپوست دیده میشود متمایز است.
محققین معتقدند كه حاشیه بورتون در اثر وجود سولفور سرب است كه ایجاد میشود بدین معنی كه سربی كه توسط جریان خون به لثهها حمل میشود توسط گاز هیدروژن سولفوره كه در اثر تجزیه بعضی از پروتئینهای غذائی و مخصوصاً در افرادی كه دهان ناسام دارند به سولفور سرب تبدیل میشود.
در بعضی از موراد این خط به طو كامل و وضوح روی همه دندانها دیده نمیشود بلكه فقط به صورت دانهها و گرانولها روی یك خط یا چند دندان مشاهده میگردد و اینگونه دانهها نیز ممكن است پس از چند هفته متوقف شدن جذب سرب ناپدید شوند ولی برعكس در مواردیكه خط آبی سرب(حاشیه بورتون) خیلی واضح روشن است برای ماههای طولانی پس از برطرف شدن مسمومیت و جذب سرب بازهم پاربرجا خواهد بود.
زود از دست رفتن دندانها- در بعضی از كارگرانی كه با سرب كار میكنند از دست رفتن دندانها در سنین پائین دیده شده است و آنرا یكی از علائم مسمومیت سرب دانستهاند.
«كوالش» مطالعاتی در مورد ارتباط سرب با تغییراتی كه روی استخوانهای فك كه بالاخره منتهی به سست شدن دندان و افتادن آن میشود بعمل آورده و این مطلب را با انجام آزمایشاتی بر روی حیوانات ثابت نموده است. این دانشمند در خرگوشهائی كه با كربنات سرب آنها را مسموم نموده بود مشاهده كرد كه استخوانهای فك آنها «دی كالسفیه» شده و در آنها زنگ مخصوص و اوستوكالسی پیشرفتهای ایجاد شده است.
مكانیسم این عمل بر مبنی دیمنیرالیزه شدن شیمیائی قرار دارد كه در آن كالسیم استخوان بوسیله سرب جانشین شده و در خون سرب به صورت فسفات كلوئیدی نوع دوم وارد میگردد و سپس به صورت فسفات نوع سوم را سبب میشود.
بطور كلی آزمایشاتی كه روی حیوانات آزمایشگاهی انجام گرفته است نشان داده كه سرب سم كلیوی و عروقی است و باعث تغییرات و ضایعاتی درآورندهای كلیوی و عروقی میگردد كه اغلب به صورت هموراژیها بسیار كوچك و متعدد خودنمائی كرده و باعث ضخیم شدن جدار عروقی خونی میگردند كه بالاخره منتهی به «نفرواسكلروز» میشود.
بدین ترتیب میتوان سرب را سم عروقی دانست كه اثر آن روی مكانیسم عمل كلیهها در انسان ایجاد حالت مرضی خاص مینماید كه بنام «بیماری مزمن برایت» معروف است.
در آزمایشات هیستولژیكی نسج كلیه، در بیمارانیكه در اثر مسمومیت سرب مبتلا به نارسائی كلیوی همراه با فشار خون شدهاند نتایجی كه دلیل بر وجود «نكروز شریانی» بدخیم باشد دیده شده است و این وضع بكلی از بیمارانی كه مبتلا به فشار خون و نارحتیهای كلیوی هستند متمایز است. بطور كلی آلبومینوری در مسمومیت با سرب كمتر دیده میشود و همچنین بالا بودن فشار خون در كارگرانی كه با سرب سروكار دارند زیاد نیست و عدهای عدم وجود فشار خون را بعلت كافی نمودن مقدار و كم بودن تماس با سرب و عدم وجود بیاری برایت میدانند و لیكن باید گفت كه بهبود شرایط محیط كار در این موراد سهم عمدهای را دارد.
جذب سرب
به طور كلی بای د گفت كه خطر جذب دائمی سرب به مقادیری كه ایجاد عوارض كلینیكی و علائم مسمومیت نماید، به علت آن است كه ممكن است این جذب موقعی به حدی برسد كه از محد مجاز آستانه» تجاوز نماید و در این حال عوامل مداخله كنندهای باعث عوارض متابولیك مخصوص میشوند و عوارض مسمویمت خودنمائی خواهد نمود.
تشخیص و شناسائی شدید سرب- برای تشخیص سرب و امكان مسمویمت با آن آزمایشات زیر توصیه میگردد:
آزمایش خون جهت كمخونی- جستجوی گلبولهای منقوط ورتیكولوسیتوز و آزمایشات با آن آزمایشات زیر توصیه میگردد:
آزمایش خون جهت كمخونی – جستجوی گلبولهای منقوط ورتیكولوسیتوز و آزمایشات ادار و مدفوع جهت سرب در مقداری بیش از حد معمول و بالاخره آزمایش ادرار از نظر مقدار كوپروفرین و دلتا آمینولونیك اسید و دلتا آمینولولونیك دیهیدروژناز.
الف- آزمایشات خون- كم خونی(آنمی) در صورتی كه با عوارض كلینیكی همراه نباشد معمولا سبك است و در اینحالت مقدار گلبولهای سرخ خون كمتر از چهار میلیون در هر میلیمتر مكعب نمیباشد. مقدار هموگلولین نیز بین 75 الی 80 درصد خواهد بود.
در مواقعی كه كمخونی شدید نیست گاهی عوارض مخصوصی از قبیل نوعی رنگپریدگی و زردی دیده میشود ه با رنگ پریدگیهای حاصل از سایر كمخونیها كه بعلت سرب نیستند. مانند رنگپریدگی و زردی كارگرانی كه در شرایط گرمای زیاد و كمبود هوا كار میكنند متمایز است. در رنگپریدگی حاصل از سرب در چهره شخص نوعی رنگ مخصوص خاكستری و سربی رنگ مشاهده میشود كه اغلب در اطراف بینی و شقیقهها با آثار دیگری مانند جای فشار و صدمههای جزئی همراه است و دانشمندان آنرا به علت اسپامسم عروق شعریه پوست صورت میدانند.
بازو فیلی منقوط- گلبولهای منقوط در مسمومیتهای سرب در انسان و همچنین در حیوانات آزمایشگاه بخوبی شناخته شده است. هر چند كه اینگونه سلولها در كمخونیهای همولیتیك كه ارتباط با مسمویت سرب ندارند نیز دیده میشود و لیكن وجود آن بمقدار زیادتری در كارگرانی كه با سرب كار میكنند و دارای عوارضی كلینكی و یا علائم كمخونی شدید هم نیستند دلیل واضح و روشنی برای تشخیص در جذب سرب میباشد.
ارتباط بین تعداد گلبولهای منقوط و درجه سرب نیز مورد مطالعه فراوان قرار گرفته و عقائد مختلفی در مورد آن اظهار شده است.
به طور كلی باید گفت كه مشاهده وشمارش لام خونی جهت جستجوی گلبولهای مزبور با نور معمولی در زمینه تاریك و روشن تفاوت فاحشی در تعداد آنها خواهد داشت و حتی این تفاوت گاهی تا دو برابر میشود.
حدودی كه در ان تعداد گلبولهای منقوط در مورد مسمومیت با سرب هشدار میدهد، هرچند كه در افراد مختلف نیز متفاوت است، عددی است بیش از ده هزار عدد در میلیون( در متد زمینه تاریك) كه میتوان آنرا علامت خطر دانست و در این موارد هرچند كه نزد كارگر علائم خاصی كلینیكی و یا فیزیكی حاصل نشده باشد باید او را از كار معاف نمود. ضمناً باید گفت كه «پولی كرومازی» نیز قبل از پیدایش بازوفیل منقوط مشاهده میشود و باید دانست كه در طریقه شمارش و در زمینه روشن گاهی ممكن است بعضی از گلبولهای بازوفیل را كه گرانولهای بسیار ریز دارند نیز بحساب گلبولهای منقوط در تعدادی از كارگران كه در یك محل بطور دستجمعی كار میكنند دارای ارزش بیشتری است تا اینكه در مورد یك كارگر و یا كارگران انفرادی مطالعه شود.
شمارش رتیكولوسیتها- بعضیها تصور میكنند كه بالا بودن رتیكولوسیتها نشانه جذب سرب است و لیكن این مطلب خیلی صادق نیست و مانند گلبولهای منقوط دلیل واضحی نمیباشد و نمیتوان آنرا در موارد انفرادی دلیل بر تشخیص مسمومیت دانست. از طرفی باید گفت كه هرگاه تعداد گلبولهای منقوط بالا باشد امكان بالا بودن تعداد رتیكولوسیتها و سلولهای «پولی كروماتوفیلیك» نیز زیاد است.
شمارش گلوبولهای «سیدرو سیت»- سیدورسیت ها در واقع همان ارتیروسیتها میباشند كه دارای مقادیر جزئی از آهن غیر هماتینی هستند و میتوان آنها را توسط «دیپیریدین» و تیوسیانات پتاسیم رنگآمیزی كرد.
اینگونه گلبولها در واقع سلولهای پیر و فرتوتی هستند كه به تعداد زیاد در موراد آنمی همولیتیك و مواقعی كه از بین رفتن و تخریب گلوبولهای قرمز اتفاق میافتد دیده میشوند. تعداد آنها معمولا در حالت طبیعی از5. تا 8.0 درصد و ممكن است در موارد مسمویت با سرب به 10 تا 30% هم افزایش یابد.
معالجه مسمویمتهای سرب
عملا كلیه متدهای قدیمی درمان سرب از قبیل تجویز سیتراتها – كالسیم و BAL اكنون كنار گذارده شده و متد كیلیت شدن كه اولین بار توسط «بسمن» و همكارانش كه در 1952 در كنفرانس مسمومیت سرب در بیمارستان عمومی ماساچوست عنوان شده است جای آنرا گرفته است.
نخستین بار در طفل سه سالهای كه از رنگهای كنار پنجره در مدت دو ماه مرتباً خورده بود و ناگهان به تشنج مبتلا شده بود 50 میلیگرم «كلسیم ایدیتیا» در 50 سانتیمتر مكعب سرگرم گلوكوزه از راه وریدی تجویز گردید ولی بعلت بالا رفتن فشار خون و كم شدن اردار برای دور روز تجویز دارو قطع گردید. در این بیمار تعداد رتیكولوسیتها 4% و برای اولین بار گلبولهای بازوفیل منقوط در آزمایش خون مشاهده شده بود. پس از بهبود عوارض كلیوی و مشاهده عوارض آنسفالتیكی مجدداً تجویز دارو ادامه یافت و رویهمرفته 5.6 گرم برای مدت 12 روز تجویز شد. نتایج بعدی خوب بود كه بالاخره دارو قطع گردید و بعداً نیز عوارض بازگشت ننمود. از آن تاریخ اثر «ورسنات» یا كلسیم «ایدیتیا» محرز گشت و از طرف عده زیادی از محققین اروپائی و امریكائی تائید شد. اولین گزارش در اینمورد از «جایلز» و همكارانش در 1955 منتشر شده است.
بطور كلی «ایدیتیا» یا اتیلن دی آمین تترا استیك اسید و یا ورسنات عبارت است از یك پولی آمینو اسید سنتیك كه در آب و اغلب حلالهای آلی بمقدار خیلی كم محلول ولی در اسیدهای معدنی رقیق حل میشود. با بازهای فلزات قلیائی تولید املاح میكند كه حلالیت آنها در آب زیاد است و با خنثی شدن گروپمانهای اسیدی « ایدیتیا» یك پس از دیگری انجام میشود. اهمیت این جسم از نقطه نظر معالجه مسمومیتهای فلزی مخصوصاً سرب در این است كه میتوان تولید كمپلكسهای متعدد داخلی با فلزات به نماید كه به آنها نام «كیلیتها» داده شده است و این كمپلكسها در آب محلول بوده و روی فلزات دارای خاصیت متوقف كننده و یا جداكنندة دارند.
در مورد سربی كه در اثر مسمومیت در بدن ذخیره شده باشد كمپلكس كلسیم « ایدیتیا» به نام «كالسیم دی سدیم ورسنات» تجویز میشود و بدین وسیله مانع از برداشته شدن كالسیم تا آن مقداری كه باعث هیپوكالسمی شود میگردد.
مسمومیت با تركیبات آلی سرب(تترا اتیل سرب)
مهمترین تركیب آلی سرب كه از نظر صنعتی اهمیت دارد تترا اتیل سرب است كه به عنوان عاملی «آنتی ناك» به بنزین اتوموبیل افزوده میشود. این جسم به صورت خالص افزوده نمیگردد بلكه بنام «اتیل فلوئید» كه مخلوطی بین 49 تا 63% TEL(تترا اتیل سرب) همراه با برمور اتیل یا «دیبرومید» یا «دی كلوراتان» است به مصرف میرسد. این جسم بمقدار 2 الی 6 سانتیمتر مكعب در هر كیلو كه معادل 5.1 تا 8 قسمت وزنی دارای TEL است یا بطور كلی در حدود یك در هزار افزوده میشود.
خواص- تترا اتیل سرب اگر خالص باشد به صورت مایع زلال روغنی شكلیی است كه تقریباَ بوی شیرین دارد. این جسم در آب نامحلول ولی در اغلب حلالهای آلی و چربیها و روغنها محلول است. این جسم در اثر هالوژنها و محلولهای آنها و همچنین اسیدنیتریك و سولفوریك غلیظ بشدت تجزیه شده تولید حرارت مینماید. اسیدهای ضعیف و قلیائیها انرا تجزیه نمیكند.
تترا اتیل سرب دارای خاصیت تبخیری شدید است و در 18 درجه سانتیگراد هوای اشباع شده با آن دارای 5 میلیگرم در لیتر از این جسم خواهد بود.
وزن مخصوص آن 64.1 و نقطه جوش آن تقریباً در حدود 200 درجه سانتیگراد است و لیكن در حدود 135 درجه سانتیگراد آهسته شروع به تجزیه شدن مینماید.
سـرب ( Lead )
تركیبات سرب به اشكا ل مختلف یافت می شوند كه بطور كلی می توان آن را به فرم های تركیبات آلی سرب ( مثل تترااتیل سرب و تترامتیل سرب ) و تركیبات غیرآلی سرب كه شامل سرب 2 ظرفیتی و چهار ظرفیتی میباشد تقسیم بندی كرد . فراوان ترین سنگ معدن سرب galena ( pbs ) می باشد كه اكثر موارد سرب از آن استخراج می گردد .
بیشترین استفاده سرب در صنعت شامل 1- ساخت باتریهای ذخیره ای الكتریكی 2- ساخت رادیاتورهای دارای آلیاژ سرب 3- صنعت چاپ 4- مهمات سازی ( ساخت گلوله های سربی ) 5-صنایع كابل سازی 6- ساخت ورقه های سربی و همچنین در صنایع حاوی پروسه های لحیم كاری آبكاری، گالوانیزاسیون ، تولید برنج و برنز می باشد .
در صنایع رنگسازی نیز در صورت استفاده كردن از پیگمان های حاوی سرب و یا استفاده از ضد زنگ های حاوی pb3o2 مواجهه با سرب را خواهیم داشت كه البته در تولید رنگ و ضدزنگ های جدید ، مقادیر كمتری از سرب بكار می رود .
مواجهات با سرب شامل مواجهات غیرشغلی ( مانند انتقال سرب از طریق آب ، غذا و هوای محیط ) و مواجهات شغلی می باشد كه در مواجهات شغلی فاكتورهایی مانند خود فرآیند كار فاكتور مهمی در میزان مواجهه و جذب آنرا تعیین می نماید . مثلاً در پروسه هایی كه دما به بالاتر از 1000 درجه سانتیگراد افزایش می یابد و یا مواجهات زیادی باdust و fume ناشی از سرب داشته باشیم خطرات بیشتری خواهند داشت و سایر فاكتورهای موثر شامل بهداشت عمومی در محل كار ، كفایت تهویه (موضعی یا جنرالیزه) می باشد .
به طور كلی در تمام مشاغلی كه سرب فلزی یا تركیبات حاوی سرب حرارت داده و ذوب می شوند جزء مشاغل پرخطر محسوب می گردند كه از این موارد می توان به جوشكاری یا برش حرارتی فلزات پوشیده با رنگ های سربی اشاره نمود كه دما به 1000 الی 3000 درجه سانتیگراد می رسد و یا جوشكاری یا برشكاری فلزات دارای آلیاژ سرب اشاره نمود .
از مواجهات خانگی سرب می توان استفاده از سرب در تركیبات لعاب ظروف اشاره نمود كه در صورت استفاده از حرارت كمتر از 1150 درجه سانتیگراد در زمان تهیه اینگونه ظروف و سپس استفاده از مایعات اسیدی ( مثل بعضی از آب میوه ها ) متعاقباً سبب آزاد شدن سرب خواهد گشت و یا استفاده از رنگ های حاوی سرب از دیگر موارد مواجهات خانگی می باشد كه به عنوان مهمترین منبع مواجهه با سرب در كودكان مطرح می باشد .
جذب و متابولیسم سرب :
سرب غیرآلی از طری
افراد جامعه نیز ممکن است در اثر افزودن تترا اتیل سرب به گازوئیلها به سرب آلوده شوند. Sherlock در 1987 گزارش کرد که کمی آلودگی فلزی در بیشتر غذاها و نوشیدنی، نظیر الکل وجود دارد، هر چند این موضوع به منطقه جغرافیایی و عادت غذایی بستگی دارد. مصرف معمول نوشیدنیهای الکلی میتواند، سطح خونی سرب را در جمعیت عادی در معرض سرب بالا ببرد.
تاریخچه: سرب در همان اوایل ایجاد تمدن مورد استفاده انسان قرار گرفت و اثرات آن خیلی زود کشف شدند. پزشکان یونانی، روسی و عرب میدانستند که خوردن سرب باعث کولیک میشود. استفاده وسیع از سرب در وسایل آشپزی و دیگر ابزار خانگی باعث مشهورترین همهگیری مسمومیت با سرب شده است.
منبع اصلی وضعیت در انگلستان به دلیل شرابهای سیب آلوده بود. و در اسپانیا بسیاری از موارد مسمومیت در اثر استفاده از وسایل آشپزی بود. مشاهداتی در سال 1217 وجود دارد که وجود یک رابطه علّت و معمولی را بین مسمومیت با سرب و بیماری تأیید کرده است.
علیرغم وجود علوم قدیمی در مورد مسمومیت با سرب، بینشهای جدید در مورد مکانیسم و طبیعت مسمومیت با سرب در کتابهای جدید دیده میشود. در سالهای اخیر نگرانیهای خاصی در مورد وجود سرب در هوا، آب و خاک از طریق گازوئیل و همچنین منابع طبیعی کنترل نشده، به وجود آمده است. آگاهی عمومی از وجود سرب در رنگ و بتونههای خانههای قدیمی و برخی از خانههای جدید، در آلودگیهای خیابانی و خاکی میتوان مسئول یک سربی واکنشهای خشمگینانه در پی آلودگیهای کودکان با سرب باشد. علاوه بر اینها، مسمومیت شغلی با سرب به عنوان یک معضل در ایالات متحده و مناطق دیگر کماکان وجود دارد. در کنار بحث بیماریهای شغلی، در این فصل به بحث در مورد خطرات سرب در جامعه نیز پرداخته میشود.
سرب(Pb): وزن اتمی 21.207- نقطه ذوب 327 درجه سانتیگراد. نقطه جوش 1620 درجه سانتیگراد.
اثرات زیانآور- قولنج روده- ناراحتیهای معدی رودهای- کم خونی- ضعف و اثرات زیانآور و مخرب روی سلسله اعصاب.
حدود تأثیر- از کارافتادگی و معلول شدن.
حداکثر تراکم مجاز. سرب و ترکیبات معدنی آن (Lead and inorganic compounds as Pb (2019
الف- در هوا- سولفور سرب و کرومات سرب، 05.0 میلیگرم در مترمکعب (1986)
سایر ترکیبات معدنی سرب 15.0 میلیگرم در متر مکعب
تترا اتیل سرب 1.0 میلیگرم در متر مکعب
ب- در ادرار- سرب معدنی 15.0 میلیگرم در لیتر (200- میکروگرم).
تترا اتیل سرب 10.0 میلیگرم در لیتر (150- میکروگرم).
ج- در خون سرب معدنی 05.0 میلیگرم در هر صد گرم خون تام (50 میکروم گرم)
جستجو و ارزش یابی: تجزیه ادرار- تجزیه خون- تجزیه هوا – اندازهگیری کوپروپورفیرین و آزمایشات پزشکی.
سرب در طبیعت- سنگهای معادن سرب در امریکا- انگلستان- آلمان- مکزیک- اسپانیا و امریکای جنوبی و بسیاری مناطق دیگر یافت میشود.
مهمترین سنگ معدن سرب که مقدار بیشتی از این فلز را دارا میباشد «گالنا» - میباشد که سولفور سرب است و سهم اعظم سرب تجارتی از آن استخراج میگردد. همچنین سرب به صورت «سروزیت»(کربنات) - «آنگلزیت» (سولفات)- «کروکوایزیت» (کرومات) - «وولفنیت» (مولیبدات) - «پیرومورفیت» (فسفات) - «ماتلوکیت» (کلرور) و «وانادیت» یا وانادات سرب یافت میگردد.
این عنصر در گیاهان و خاک به مقادیر بسیار کم یافت میشود و در اثر فیکساسیون با خاک رس به صورت املاح نامحلول درمیآید در صورتی که در خاک های که خیلی اسید باشند حلالیت آن زیاد شده و در این حال برای گیاهان سیمت خواهد داشت (به استثنای آنکه مقدار آن بسیار- بسیار کم باشد).
خواص- سرب فلزی است خاکستری مایل به آبی و موقعی که بریده و قطع شود در سطح مقطع دارای جلای درخشان فلزی است.
در هوای مرطوب روی آن قشری که شاید اکسید باشد و به کربنات بازیک تبدیل میشود تشکیل خواهد شد. سرب آن سختی را ندارد که در اثر چکش به صورت ورقه درآمده و یا به شکل سیم نازک تبدیل گردد و لیکن میتوان آن را در اثر فشار به لوله تبدیل نموده و یا به صورت ورقههای پیچیده بدل نمود. سرب به خوبی و آسانی در اسیدنیتریک حل میشود و نیز تا حدودی در اسیدهای آلی مانند اسیدسیتریک و اسیدهای موجود در اغذیه قابل حل شدن است. همچنین سرب به واسطه وجود کربناتهای سنگهای آهکی و گچ عمل فوق را متوقف نموده و تولید قشر در داخل لولههای سربی مینماید که از اثر عوامل مذکوره فوق جلوگیری خواهد نمود.
مصارف صنعتی ترکیبات معدنی سرب و سرب فلزی:
- در ساخت لولهها- مخزنهای آب- پوشش سقف و تهیه سیمهای سربدار.
- در صنایع شیمیائی برای اتاقهای سربی تهیه اسیدسولفوریک- و منابع تبخیر و غیره.
- در ساخت گلولههای سرب و حروف چاپ و غیره.
- در باطریسازی و صفحات اکومولاتور.
- در تهیه آلیاژهای مختلف همراه با آنتی موآن – قلع- مس و غیره.
- در رنگسازی – تیه ورنی و انواع جلا ولعبها به صورت لیتارژ (مردار سنگ) (سرب سفید و سرب قرمز) و کرومات – سولفات و تیتانات سرب.
- در بلورسازی (کریستالها) و لعابهای شیشهای به صورت سرب و یا سیلیکات سرب و پتاسیم.
- در صنایع کوزهگری – سرامیکسازی- کاشیسازی (به صورت لعابها و سکلس کاری در خمیرههای شیشه) در اینگونه صنایع دیگر مسمومیت های چندانی دیده نمیشود و لیکن در ایتالیا در بعضی از کارخانجات که موزائیکهای لعابدار میساختند و مقدار سرب موجود در خمیر لعابها بین 10 – 40% و قابلیت حل آنها نیز زیاد بوده است مواردی از مسمومیت پیش آمد نموده که کارگران روانه – بیمارستان شدهاند و عوارض مسمومیت با سرب آشکار گردیده است.
- در ساخت لاستیکهای حاوی لیتارژ.
- در ساخت حشرهکشها خصوصاً به صورت ارسنیات سرب.
- در صنایع کوزهگری – سرامیکسازی- کاشیسازی (به صورت لعابها و سکلس کاری در خمیرههای شیشه) در اینگونه صنایع دیگر مسمومیت های چندانی دیده نمیشود و لیکن در ایتالیا در بعضی از کارخانجات که موزائیکهای لعابدار میساختند و مقدار سرب موجود در خمیر لعابها بین 10 – 40% و قابلیت حل آنها نیز زیاد بوده است مواردی از مسمومیت پیش آمد نموده که کارگران روانه – بیمارستان شدهاند و عوارض مسمومیت با سرب آشکار گردیده است.
- در ساخت لاستیکهای حاوی لیتارژ.
- در ساخت حشرهکشها خصوصاً به صورت ارسنیات سرب.
بطور خلاصه برخی فرمول املاح صنعتی سرب و مصارف آنها بشرح زیر است:
فلز سرب که به صورت آلیاژ با آنتی موآن – قلع و مس همراه است.
لیتارژ كه در ساخت باطریهای خشک مصرف دارد.
كلروب سرب – اغلب در موقع استعمال «فلوكس» یا ماده گدازنده در اثر حرارت دادن سرب ایجاد میشود.
آلیاژ معمولی حاوی سرب عبارتاند از:
لحیم که آلیاژی از سرب و قلع است و مقدار سرب آن 50 تا 80% است.
تایپ متال که از سرب – قلع و آنتی مو آن تشکیل شده و دارای 60 تا 90% سرب است.
یاتاقان كه آلیاژی از مس – سرب و روی دارای 15- 20% سرب است.
آلیاژ از مس – قلع – سرب و روی دارای 5% سرب بنام 85-three 5 bronze
املاح محلول سرب مانند استات سرب در صورتی که به مقدار زیاد و از راه خوراکی وارد بدن شوند سمیت خواهند داشت و از ترکیبات نامحلول مانند سولفات سرب سمیتر خواهند بود. همچنین مسمومیت مزمن با گرد و غبار سولفات سرب، کربنات سرب و سرب فلزی بیش از استات، کلرور ولیتارژ است و ثابت شده است که حتی کرومات و سولفور سرب مراتب از املاح محلول سرب کمتر سمی است.
عمده خطرات احتمالی سرب از سرب گداخته و مذاب و آلیاژهای مربوط به آن است که در اثر ایجاد گرد و غبار اکسید دو پلمپ حاصل میگردد و در سطح فلز ذوب شده تشکیل میشود و در اثر جابجا کردن – ریختن در ظروف و قالبها و غیره مقداری دود فلزی سرب و همچنین گرد و غبار آن ایجاد میشود که ممکن است ایجاد مسمومیت نماید. عملیات صنعتی که در آنها سرب وارد میشود تعدادشان زیاد و بیش از سی نوع مختلف میباشد و مهمترین آنها که ایجاد خطرات عمده مینمایند عبارتند از
1- مصرف سرب مذاب به صورت اسپری 2- مصرف رنگهای سربی به صورت اسپری
3- سائیدن و نرم کردن سرب 4- ریختهگری آهن و یا فولادهای حاوی سرب و غیره
5- مخلوط کردن و به هم زدن پودرهای سرب 6- تهیه خمیر سرب برای صفحات باطری
7- برش جوش فولاد رنگ شده با سرب و ترکیبات آن 8- گداختن و قالبگزاری سرب.
9- بالاخره سوزانیدن سرب.
همچنین در ذوب، نرم کردن و سائیدن بعضی از آلیاژهای سربی – باطریسازی- تهیه سیمهای سری و کلیشهسازی خطرات آلودگی و در معرض این فلز قرار گرفتن وجود دارد و لیکن در لحیمکاری- ریختهگری- نقاشی با قلم و – آب دادن فولاد خطرات چندان زیادی نیست.
اکنون به علت جذب سرب از رنگهایی که در محلهای مسکونی مصرف میشود مسمومیت نقاشان کمتر شده است ولی مصرف سرنج یا سرب قرمز در آهنهای ساختمانی باعث «پلمبیسم» یا مسمومیت با سرب میگردد خاصه آنکه اگر آهنهای رنگشده را بریده و یا جوشکاری کنند.
بعلاوه در کار کردن با رنگهای سبز و یا زرد که حاوی کرومات سرب هستند و همچنین ساختن شیشههای حاوی سرب و تهیه چراغهای نئون خطراتی وجود دارد. بعلاوه در مصرف سموم دفع آفات حاوی ارسنیات سرب گاهی مسمومیتهایی دیده شده است.
تابلو خواص فیزیکی سرب و ترکیبات عمده آلیاژهای آن در صفحات آینده داده شده است.
علائم و آثار مسمومیت با سرب: بهطور کلی علائم مسمومیت با سرب در هفت نوع میتوان تقسیمبندی نمود.
- زیاد شدن مقدار دفع سرب از ادرار.
- ازدیاد نامحسوس مقدار سرب خون.
- زیاد شدن مقدار کوپروپورفیرین ادرار.
- ظهور عوارض معدی رودهای از قبیل – قولنج روده – یپوست- حال تهوع.
- ظهور تغییراتی در خون از قبیل پیدا شدن سلولهای منقوط و کمخونی.
- ضعف و پیدایش علائم مخصوص و سستی در مچ دست و قوزک پا.
- عوارض مغزی «آنسفالوپاتی» از قبیل سردرد – توهمات و فکر و خیال بیهوده – اغماء و بالاخره مرگ.
- مرحله آخر نزد افراد بالغ به ندرت دیده میشود مگر افرادی که به مقداری ترکیبات آلی سرب مانند تترااتیل سرب جذب بدنشان شده باشد ولی بیشتر در اطفال که به نحوی با سرب مسموم شده باشند (از جویدن رنگهای حاوی سرب و غیره) دیده میشود.
- در مواردی که مسمومیت از طریق استنشاقی باشد میتوان هوای کارگاه را مورد تجزیه قرار داد بهشرطی که وضع آن از لحاظ آلودگی ثابت باشد و در مواردی که کارگران از وسایل استحفاظی مانند ماسک و غیره استفاده میکنند بهتر است از مواد بیولوژی مانند خون و ادرار – تجزیه را به عمل آورد.
اندازهگیری کوپروپورفیرین در ادرار مکمل اندازهگیری سرب در خون یا ادرار است. اگر مقدار سرب ادرار بالا باشد و کوپروپورفیرین در حد طبیعی و معمول، دلیل بر آن است که شخص اخیراً در معرض خطر سرب قرار گرفته و یا آنکه نمونه آلودگی داشته است و برعکس نیز اگر مقدار کوپروپورفیرین بالا باشد (بیش از یک میلیگرم در هر لیتر ادرار) و وجود سرب در ادرار و خون بیش از اندازه معمولی دال بر وضع خطرناک شخص است که باید مورد توجه قرار گیرد.
هر چند که ازدیاد مقدار کوپروپورفیرین ممکن است علل دیگری غیر از مسمومیت سرب داشته باشد ولیکن اینگونه موارد کمتر دیده شده و فقط کارگرانی که اعتیاد به خوردن مشروب به حد زیادی دارند مقدار کوپروپورفیرین آنها بالا است.
اگر شخصی با تترااتیل سرب کار کند وجود سرب در ادرار شاخص ارزندهتری از وجود سرب در خون میباشد و بههرحال تا کنون به خوبی ثابت نشده است که ازدیاد مقدار کوپروپورفیرین در ادرار نشانه شروع مسمومیت با تترا اتیل سرب میباشد.
اکنون به علت بهبود مراقبتهای پزشکی و ایجاد طرق بهتر بهمنظور کنترل دود و گرد و غبار سرب، بندرت پارالیزی-عوارض روحی و ایجاد خطوط آبی رنگ، روی لثهها دیده میشود و وجود این علائم معمولاً نشانه پیشرفت سریع مسمومیت است.
عوارض روحی و روانی مانند «لتارژی»- بی حالی- کودنی و ضعف حافظه ممکن است در اثر مسمومیت از استنشاق بعضی از ترکیبات سرب خصوصاً تترااتیل سرب اتفاق افتد. معمولاً شکایت شخص از کوتاه شدن نفس (تنگ نفس) و بیحالی عمومی است. در موارد سخت ممکن است قولنج رودهای مشاهده گردد و دردهای نامعلومی در دستوپا و یا گاهی حالت تهوع و ضعف عمومی در شخص ایجاد شود.به علت تخریب سریع گلبولهای قرمز خون توسط این ماده میتوان اولین علائم نظری را در آزمایشات خون ملاحظه کرد. این علائم عبارتند از پایین آمدن ارزش هموگلوبین- کم شدن تعداد گویچههای سرخ و کمخونی. چون گویچههای سرخ شکسته و از هم پاشیده میشوند نسوج مولد خون (خونساز) به منظور جبران این کمبود شروع به تولید گلبولهای سرخ جدیدی مینمایند که تعداد زیادی از آنها بهطور زودرس و نارس در خون دیده خواهد شد.
موقعی كه این گلبولها با رنگهای مناسب بازیك رنگآمیزی شود میتوان آنها را در حالیكه دارای دانههای بسیارریزی هستند مشاهده كرد و آنها را بنام گلبولهای سرخ منقوط میخوانند. مشاهده اینگونه سلولها در افرادیكه برای مدتهای طولانی با سرب و تركیبات آن سرو كار دارند خود وسیله قابل اطمینانی است.
البته وجود اینگونه سلولها فقط اختصاص به مسمومیت سرب ندارد و میتوان آنها را در سایر بیماریهائی كه گویچههای قرمز شكسته میشوند مشاهده كرد. باید سایر عوارض و نشانههای كلینیكی- تاریخچه تماس با سرب- و وجود سرب در ادرار و خون را همراه با وجود سلولهای منقوط در مورد مسمومیتهای احتمالی سرب تواماً در نظر داشت. از طرفی باید دانست كه بعلت شكسته شدن و تخریب گلبولهای سرخ خون مقداری هموگلوبین در خون آزاد میشود و در اثر فعل و انفعالات خاصی ایجاد پورفرین میگردد كه از طریق ادرار دفع میشود و بدین ترتیب وجود پورفرین و كوپروپورفرین در ادرار ممكن است دال بر مسمومیت سرب باشد.
اگر نزد عدهای از كارگران كاهش متوالی گویچه قرمز و كم شدن ارزش هموگلوبین دیده شود باید آنها را بیشتر تحت نظر گرفت و اگر علاوه بر كم خونی پیشرفته زیاد شدن گلبولهای منقوط نیز تشخیص شود باید آزمایش اندازهگیری سرب در ادرار انجام شود. آزمایش خون برای یافتن علائم اولیه كمخونی و جستجوی گلبولهای منقوط برای كسانی كه با سرب كار میكنند متد نسبتاً با ارزشی است و مطالعه و بررسی نتایج به دست آمده اغلب وجود مسمومیت ابتدائی و بدوی را قبل از آنكه علائم كلینیكی آشكار شود بما خواهد داد. باید گفت كه هر موقع كه تخریب گلبولها اتفاق افتد تعداد گلبولهای منقوط زیاد میشود و همیشه ازدیاد گلبولهای منقوط ربطی با جذب سرب ندارد و چه بسا ممكن است در بعضی از كارگران كه با سرب كار میكنند تا حد 500 الی 1000 گلبول منقوط در هر یك میلیون گویچه قرمز، دیده شود و لیكن وضع شخص عادی باشد.
تعداد گلبولهای منقوط در لام و شمارش آنها نیز بستگی به متد مورد آزمایش و طرز جستجو دارد اگر لام را با نوری كه زمینه سیاه داشته باشد بهبینید تعداد آنها بیش از موقعی است كه لام رگ شده را مستقیماً مورد آزمایش قرار دهند. معمولاً شمارش بیش از 3000 عدد از این گلبولها در هر یك میلیون گلبول قرمز را میتوان مشكوك فرض نمود.
جذب سرب
جذب سرب از راه معدی-رودهای بسیار كم است و تقریباً كلیه سربی كه از این راه وارد بدن شود از دستگاه جهاز هاضمه عبور كرده و از راه مدفوع دفع میشود.( كهو عقیده دارد كه فقط 10 یا كمتر از كلیه مقدار سربی كه وارد بدن میشود به نسوج- خون، مایعات و ترشحات بدن میرسد. نزد كارگرانی كه در صنایعی كه گرد و غبار و بخارات و دود سرب تولید میكند كار میكنند مقدار معین از این ماده از راه دستگاه تنفس جذب میشود و مقداری از آن مجدداً با هوای شهیق خارج میشود و یا در قسمت فوقانی دستگاه تنفسی جمع گردیده و مجدداً بلع میگردد.
جذب سرب معدنی از راه پوست قابل ملاحظه نیست ولی به عقیده (پاتی) استات و اولئات سرب از راه پوست میتوانند بمقادیر قابل ملاحظهای جذب شود.
تترااتیل سرب از طرف دیگر میتواند چه به صورت مایع و یا بخار از راه پوست وارد بدن شود «مارچنكو و بیلیكیس»
دفع سرب- سرب از راه ادرار و بمقدار زیادتر از راه مدفوع دفع میگردد.
نزد اشخاص معمولی كه احتمال تجمع سرب در بدن آنها نمیرود مقدار سرب دفع شده از راه مدفوع به همان مقدار است كه از راه خوراكی (غذا و غیره) وارد بدن آنها میشود. در اینگونه افراد تعادلی از این نظر برقرار است كه در آن دفع با جذب برابری مینماید و مقدار سرب دفع شده از راه ادرار نیز جزئی است و تقریباً ثابت میباشد. حدود تغییرات آن بین 01.0 تا 08.0 میلیگرم در لیتر است. (تومپست و آندرسن) حد متوسط 05.0 برای ادرار و 22.0 میلیگرم برای مدفوع دادهاند. بدین ترتیب در مورد ادرار غلظت بستگی به مقدار ادرار ترشح شده دارد. موقعی كه سرب از راه دستگاه گوارش بیش از آنچه معمولاً در اغذیه و نوشیدنیها وجود دارد وارد بدن شود، مقدار آن تا حدودی كه قابل اندازهگیری است در هنگام جذب، و سپس مدتی پس از آن بالا میرود. مقدار آن را در این مورد «الگی» و همكارانش 15.0 میلیگرم در لیتر به عنوان «حد استانه» مسمومیتهای سرب تعیین نمودهاند.
وجود و ترشح سرب را از راه عرق محققین اولیه در نظر نداشته و وجود آن را روی پوست نوعی آلودگی پوست میدانستند و لیكن بعدها با آزمایشهای مخصوص و قرار دادن تیكههای پنبه روی بدن بیمارانی كه مسمومیت سرب داشتهاند و یا استات سرب خورده بودند توانستند با مقایسه مقادیر سرب نزد این بیماران و اشخاص عادی و با تعیین مقدارهای دقیق تفاوت بین دو آزمایش را تعیین و در نتیجه مقدار آن را از راه عرق نشان دهند. حد دفع شده سرب (از را عرق) نزد بیمارانی كه سرب وارد بدنشان شده بود در دوران جذب و هضم آن بین 012.0 تا 024.0 و تا 05.0 میلیگرم در لیتر بوده است.
تجمع سرب- قبل از سال 1942 كه تجمع و ذخیره شدن سرب در استخوانها مورد توجه نبود وجود این ماده را در استخوانها با مقایسه با پخش و وجود آن در عضلات و نسوج، بیاهمیت میدانستند ولی بعدها معلوم شد كه در عضلات صاف و ماهیچهها سرب باقیمانده و تهنشین شده پیوند محكمی نداشته و بزودی در طول زمان مقدار آن كمتر میشود ولیكن بالاترین حد موجود و زیادترین مقدار این ماده، در استخوانهاست كه باقی میماند (فرهال و میلر)
سرب در جنین- در مادرانی كه به سرب آلودگی پیدا نكردهاند انتشار و پراكندگی سرب در نسوج جنین و اعضاء مربوطه به مانند اشخاص بزرگ است و در استخوانها همراه با نشو و نمای آنها مقدار این ماده نیز زیادتر میشود.
بر حسب نتایجی كه از تجزیه و تعیین مقدار سرب در اعضاء و نسوج جنین و پلاسنتا و خون جنینی بدست آمده نشان داده شده است كه تماس بیش از حد مادر به سرب باعث مسمومیت جنین خواهد شد و عقیده بر آن است كه سرب از پلاسنتا گذشته و به جنین خواهد رسید و مقدار سرب در استخوانهای جنین نسبت به رشد جنین و بالا رفتن مقدار خون نیز بیشتر خواهد شد.
معالجه مسمومیتهای سرب- تا سالهای متمادی معالجه ساتورنیسم بر مبنای معالجه با كالسیم قرار داشت و داروهائی مانند سیتراتها و BAL به مصرف میرسید كه در عین حال خود مضراتی دارا بودهاند پیدایش كمپلكسونها یا «كیلیتاجنتز» خصوصاً (اتیلن دیآمین تترا استیك اسید) كه به نام «ورسون» و یا «اداتامیل» نیز نامیده میشود معالجه مسمومیت با سرب را منطقیتر ساخته است.
این تركیبات اگر به صورت تزریق داخل وریدی به صورت ملح سدیم و كلسیم مصرف شود كه به نام «كالسیم دیسدیم ورسنات» نامیده میشود تا حد 10 الی30 مرتبه مقدار سرب ادرار را افزایش میدهد و پس از مدت كوتاهی عوارض و علائم مسمومیت از بین رفته و مقدار كوپروپورفیرین ادرار نقصان مییابد.
اگر «ایدیتیآ» از راه خوراكی مصرف شود تغیرات وضع بیمار و بهبود او چندان سریع و رضایتبخش نیست زیرا فقط سهم جزئی و فقط تا حدود 1% از (ایدیتیآ) خورده شده جذب خواهد شد و (ایدیتیآ) روی مقدار سرب خون تأثیر زیادی نخواهد داشت و همچنین این جسم اگر به مقادیر زیاد از راه خوراكی تجویز شود ممكن است روی كلیهها اثر بگذارد.
سمشناسی سرب
تاریخچه- عوارضی كه امروز به عنوان عوارض مسمومیت سرب شناخته میشوند اغلب از زمانهای قدیم معلوم و روشن بوده است. سقراط در سال 730 قبل از میلاد حملههای سخت قولنجی را نزد اشخاصی كه كارشان تصفیه و خالص نمودن فلزات بوده است شرح داده و همچنین مصریهای قدیم خواص سرب را به عنوان ماده « آدمكش یا هموسیدال» بخوبی میدانستهاند. ارتباط بین عوارض مسمومیت با سرب و استفاده از آن در صنعت از مدتها قبل روشن بوده است. مسمومیتهای صنعتی حاصل از سرب نزد كارگران معادن سرب به صورتهای بسیار مخوفی دیده شده است ولیكن به طور كلی «بیماری معدنچیان» كه در قرن شانزدهم هم توسط «پاراسلوس» و در قرن 17 توسط «پانسا» شرح داده شده است اختصاص به سرب تنها ندارد. در سال 1831 « تاكراه» برای اولی بار ارتباط بیماری كارگران را با سرب بط.ر مشرح تفسیر نموده و بیان داشته است. او میگوید كه كارگران معادن سرب از شغل خود رنج میبرند و مرگ و میر بین آنها بسیار زیاد است. همچنین «ویلیام» در سال 1857 راجع به كارگران معادن سرب «دربیشایر» انگلستان میگوید كه به طوركلی میتوان كارگر معدن سرب را از رنگ پریده صورت او تشخیص داد.
در انگلستان تا سال1912 كه «لگوگودبای» كتاب معروف خود را تحت عنوان «مسمومیت ازسرب و جذب آن» انتشار دادند اصولا مسئله مسمومیت با سرب و موضوع معدنچیان سرب و صنایع سفالی و كوزهگری و صنعت نقاشی و سایر حرفههائی كه با سرب سروكار داشتند. چندان طرف توجه نبود و از این سال ببعد این مسائل اهمیت خود را بازیافتهاند.
در امریكا سوابق تاریخی مسمومیت سرب از سالهای 1953 و 1954 توسط مكاری و ماك كورد» در یك سری مقالات در مجلات 22 و 23 نشریه «پزشكی صنعتی و جراحی» تشریح گردید. در این مقالات مسمومیتهای حاصل از سرب در مواردیكه ارتباط با مسمومیتهای حاصل از آلودگیهای موارد غذایی – داروجات- مواد آرایشی- رنگ- لعابهای سرامیك – استخراج معادن و سایر مصارف آن دارد تشریح گردیده و موارد مقایسهای مسمویمت را در ازمنه قدیم و آنزمان نشان داده شده است. از آنزمان تا كنون وضعیت مسمومیت سرب تا حد زیادی روشنتر شده و تغییراتی یافته است. اكنون بعصی از عوارض فوقالعاده شدید مخصوصاً آنسفالوپاتی تقریباً به هیج وجه در این صنعت دیده نمیشود و توسط تكنیكهای آزمایشگاهی میتوان سرب را در هوا و یا در خون و ادرار اندازهگیری كرد. همچنین كاهش چشمگیر مواردی كه به عنوان مسمویمت واقعی سرب قلمداد میشود و ظهور عوارض سخت آن كه بندرت اتفاق میافتد در خور توجه است.
مهمترین تركیبات خطرناك سرب كه در صنعت مصرف میشوند تركیباتی از آن هستند كه دارای حلالت بیشتری میباشند. كرومات و سولفور سرب بدون شك از استات و كلرور و اكسید سرب كمتر خطر دارند و لیكن «الكنز»(1959) عقیده دارد كه مسمومیتهای مزمن حاصل از گرد و غبار سولفات، كربنات و سرب فلزی مصرف میشود مثل لحیمكاری با سرب و حروفریزی اگر حرارت از 500 درجه سانیتگراد بالاتر باشد ممكن است غلظت دود سرب در هوا بحدی برسد كه ایجاد مسمویمتهای شدید كند و بدین ترتیب جذب این ماده از راه ریهها سریعتر و اثراتش شدیدتر خواهد بود.
مسمومیتهای حاصل از تركیبات معدنی سرب – به طور كلی اكنون مطالعات مسمومیت خاصل از سرب بحدی پیشرفته است كه میتوان كلیه عوارض حاصل از آنرا شناخت و باید گفت موضوع سرب و مسمومیت آن بقدری وسیع است كه كتابهای اختصاصی درباره این ماده نوشته میشود. از طرفی باید دانست كه عوارض پاتولژی سرب معدنی و تركیبات آلی سرب كاملاً متفاوت است و هر كدام اثرات مختلف و نحوه تأثیر جداگانهای دارند.
عوامل مسمومیتهای حاصل از تركیبات سرب- اولین علائم مسمومیت سرب عبارتاند از خستگی – بهمخوردن وضع خواب و یوبست- اگر تماس فرد بیشتر شود در این صورت عوارض دیگری از قبیل قولنج- كمخونی و نوریت حاصل میگردد و بالاخره آخرین عوارض حاصل كه به صورت حاد ظاهر میشوند و موارد آن نادر است و گاهی نزد بچهها در اثر جذب از راه خوراكی اتفاق میافتد آنسفالوپاتی است.
آنسفالوپاتی- این عارضه در انگلستان از سالهای متمادی شناخته شده و بتناسب از سالهای 1900 تاكنون موارد ان نقضان یافته است.
این عارضه نمونهای است كه فقط در مواردیكه از كلیه پیشگیریهای لازم غفلت شده باشد، بطور نادر اتفاق میافتند. همچنین تفاوتهائی بین سندرمهای مغزی حاصل از مسمومیت تركیبات معدنی سرب و مثلا تركیبات آلی مانند تترااتیل سرب وجود دارد. در مسمومیت با تركبات معدنی پیشبینی دوره ناخوشی روشنتر و اثرات سمكم دوامتر و كمتر همراه علائم خارجی مانند از بین رفتن دید(كوری)- فلج عضلانی و Aphasia میباشد.
بطور كلی عوارضی كه منجر به انسفالوپاتی ممكن است بشود عبارتاند از سردرد – بیاشتهائی- انور كسی- ضعف- كم شدن وزن و سپس امكان پیدایش لرزه در لبها و دستها – از دست رفتن قدرت در یك یا هر دو دست – عدم تعادل در راه رفتن و سپس دوبینی عدم تمركز فكری و عصبانیت و دچار تخیلات شدن. ممكن است مسمویت موقعی مشهود شود كه علائم كمخونی را نشان دهد و نیز شمارش گلبول قرمز و مقدار هموگلوبین نقصان یابد. همچنین در این حال میتوان گلبولهای سرخ منقوط را بمقدار نسبتاً زیاد مشاهده نمود و شمارش رتی كولیست تغییر مینماید و به حدود 5.4 درصد میرسد. در حالات انسفالوپاتی مایع نخاعی تحت فشار زیاد قرار میگیرد و تعداد سلولها در هر میلیمتر مكعب تقریباً به 10 خواهد رسید و مقدار سرب در ادرار و خون و مایع نخاعی بیش از حد طبیعی خواهد بود.
در مورد كودكان این وضع شدیدتر خواهد بود و اغلب منجر بمرگ میشود و در صورت زنده بودن كودكانی عقبافتاده خواهد بود.
كولیك(قولنج)- قولنج حاصل از مسمومیت سرب بعنوان شاهدی از مسمومیت حاد سرب است. قولنج سرب ارتباطی با مقدار سرب خون ندارد(ویجانی وزورلو). همچنین میتوان گفت كه علت آن نه ابتلاء مستقیم نسوج رودههاست بلكه در اثر تغییراتی است كه در سیستمهای مستقل بدن بوجود میآید.
آنمی- كمخونی حاصل از سرب معمولاً خیلی شدید نیست ولی به صورت «آنمی هیپو- كرومیك» مشاهده میشود. تعداد گلبولهای سرخ در حالات متوسط كمخونی معمولاً بین 4 الی 5.4 میلیون در میلیمتر مكعب و مقدار هموگلوبین 70 – 80% و اندكس رنگسنجی آن تقریباً 8.0% میباشد.
نكته مهم در تغییرات وضع خون، بالا بودن تعداد بازوفیلهای منقوط است. معمولا تعداد رتیكولیستها زیاد شده و همچنین Polychromasia دیده میشود.
شكسته شدن گلبولهای قرمز در حیوانات تركیب آهن را در طحال نشان دهده است. علت تخریب گلبولهای سرخ را دانشمندان در اثر صدماتی میدانند كه به سلولهای سطحی «پری فرال» وارد میشود، و در اثر گردش سرب غشاء آنها شكننده میشود. و به طور كلی مكانیسم مزبور در اثر تماس با سرب موجود در پلاسماست كه باعث ازدیاد خاصیت شكنندگی گلبولها میشود.
عدهای دیگر از دانشمندان عقیده دارند كه تخریب گلبولهای سرخ با رها شدن گلبولهای قرمز نارس همراه است و در عین حال مقدار مصرف اكسیژن گلبولهای منقوط و رتیكولوسیتها بیش از گلبولهای رسیده و معمولی است. بالاخره این عقیده وجود دارد كه سرب از ایجاد و تكوین سنتز(هم) كه در اثر عمل آنزیمی مخصوص انجام پذیر است جلوگیری مینماید.
در اثر تجسساتی كه در سال 1955توسط «اریكسن» با استعمال ردیابهای رادیواكتیو به عمل آمده است معلوم شده كه سرب با سنتزمپروتوپورفیرین» مغایرت دارد و لیكن روی تشكیل آهن اثر ندارد.
تغییرات مغز استخوان- در مورد تغییرات مغز استخوان در مسمومیت با سرب و اختصاصات مورفولوژی سلولهائی كه گویچه قرمز میسازد. گزارشات مختلفی موجود است.
«بری تیك و اند كار» ازدیاد شدید اریتروسیتهای مغز استخوان را در بعضی از مسمومین ذكر نمودهاند كه مهمترین اثر آن وجود تعداد زیادی گلبولهای سرخ منقوط و غیر نرمال بودن هسته سلولهاست.
«داوید»(1959) تغییرات مورفولژی اریتروبلاستها را به صورت تغییر شكل اختصاصی هسته وجود «پارااریتروبلاستها» و تغییرات در حجم گلبولها و همچنین كمی مقدار هموگلوبین آنها را ذكر نموده است.
به علاوه وجود سلولهای «سیدروسیت» و «رتیكولوآندو تلیال» بتعداد بسیار زیادتر از حد طبیعی كه در آنها مقدار آهن فوقالعاده بالاست، بر هم خوردن تعادل جذب و دفع(متابولیسم) این ماده را در سلولها نشان میدهد و در این موارد پلاسما دارای گلبولهای بازوفیل منقوط و مجزا میباشد.
در مورد مكانیسم اثر سرب در تغییرات حاصله در سلولهای خونی باید گفت دلیل تغییرات در مغز استخوان تا اندازهای روشن نیست ولی به طور كلی نظر بر آن است كه این سم ایجاد «هیپراستی مولاسیون» نموده و سپس رشد و رسیدن گلبولها را به تأخیر میاندازد و بالاخره كمخونی همولیتیك با وضع مشخص حاصل میگردد.
نوریتهای سطحی- نوریت سطحی كه بنمام (لدپلازی) خوانده میشود در اصل قلنج شدن عضلات دستها و پاهاست كه در این صورت كنترل مچ و قوزك پا از بین میرود و این عوارض اكنون به طور خیلی نادر ممكن است اتفاق افتد. در این حالات عضلات مچ دست و یا قوزك پا سست و شل شده و قدرت خود را از دست میدهد.
مواقعیكه كنترل مچ دست از دست میرود معمولا ابتدا فلج در عضلات منبسطكننده انگشتان اتفاق میافتد كه معمولا از ابتدا در دست راست در اشخاصی كه با دست راست كار میكنند شروع میشود و ممكن است هر دو دست را فرا گیرد. این عارضه در پا كمتر اتفاق میافتد.
رعشه و لرزه(ترمور) نیز عارضه دیگری است كه بطور خفیف گاهی در كارگرانی كه با سرب كار میكنند در سابق دیده شده است و لیكن اكنون تقریباً وجود ندارد.
حاشیه بورتون یا خط سرب یا خط آبی- این علامت و عارضه به عنوان نشانه جذب بسیار زیاد سرب شناخته شده است و لیكن معمولا همیشه نمیتون آنرا در مسمومیتهای واقعی سرب نزد افراد مشاهده كرد. این نشانه عبارت است از رسوبات ذرات و موادی برنگ آبیتیره متمایل بخاكستری كه در روی لثهها به صورت خطی دیده میشود.
باید این حاشیه را از تغییر رنگ لثهها در اثر پیوره و تارتر و رسوبات عادی پای دندان اشخاصی كه به دندان خود توجه نمیكنند تمیز داد. به علاوه این نشانه از خطوط و حاشیههای سیاهرنگی كه معمولا روی لثه كارگران سیاهپوست دیده میشود متمایز است.
محققین معتقدند كه حاشیه بورتون در اثر وجود سولفور سرب است كه ایجاد میشود بدین معنی كه سربی كه توسط جریان خون به لثهها حمل میشود توسط گاز هیدروژن سولفوره كه در اثر تجزیه بعضی از پروتئینهای غذائی و مخصوصاً در افرادی كه دهان ناسام دارند به سولفور سرب تبدیل میشود.
در بعضی از موراد این خط به طو كامل و وضوح روی همه دندانها دیده نمیشود بلكه فقط به صورت دانهها و گرانولها روی یك خط یا چند دندان مشاهده میگردد و اینگونه دانهها نیز ممكن است پس از چند هفته متوقف شدن جذب سرب ناپدید شوند ولی برعكس در مواردیكه خط آبی سرب(حاشیه بورتون) خیلی واضح روشن است برای ماههای طولانی پس از برطرف شدن مسمومیت و جذب سرب بازهم پاربرجا خواهد بود.
زود از دست رفتن دندانها- در بعضی از كارگرانی كه با سرب كار میكنند از دست رفتن دندانها در سنین پائین دیده شده است و آنرا یكی از علائم مسمومیت سرب دانستهاند.
«كوالش» مطالعاتی در مورد ارتباط سرب با تغییراتی كه روی استخوانهای فك كه بالاخره منتهی به سست شدن دندان و افتادن آن میشود بعمل آورده و این مطلب را با انجام آزمایشاتی بر روی حیوانات ثابت نموده است. این دانشمند در خرگوشهائی كه با كربنات سرب آنها را مسموم نموده بود مشاهده كرد كه استخوانهای فك آنها «دی كالسفیه» شده و در آنها زنگ مخصوص و اوستوكالسی پیشرفتهای ایجاد شده است.
مكانیسم این عمل بر مبنی دیمنیرالیزه شدن شیمیائی قرار دارد كه در آن كالسیم استخوان بوسیله سرب جانشین شده و در خون سرب به صورت فسفات كلوئیدی نوع دوم وارد میگردد و سپس به صورت فسفات نوع سوم را سبب میشود.
بطور كلی آزمایشاتی كه روی حیوانات آزمایشگاهی انجام گرفته است نشان داده كه سرب سم كلیوی و عروقی است و باعث تغییرات و ضایعاتی درآورندهای كلیوی و عروقی میگردد كه اغلب به صورت هموراژیها بسیار كوچك و متعدد خودنمائی كرده و باعث ضخیم شدن جدار عروقی خونی میگردند كه بالاخره منتهی به «نفرواسكلروز» میشود.
بدین ترتیب میتوان سرب را سم عروقی دانست كه اثر آن روی مكانیسم عمل كلیهها در انسان ایجاد حالت مرضی خاص مینماید كه بنام «بیماری مزمن برایت» معروف است.
در آزمایشات هیستولژیكی نسج كلیه، در بیمارانیكه در اثر مسمومیت سرب مبتلا به نارسائی كلیوی همراه با فشار خون شدهاند نتایجی كه دلیل بر وجود «نكروز شریانی» بدخیم باشد دیده شده است و این وضع بكلی از بیمارانی كه مبتلا به فشار خون و نارحتیهای كلیوی هستند متمایز است. بطور كلی آلبومینوری در مسمومیت با سرب كمتر دیده میشود و همچنین بالا بودن فشار خون در كارگرانی كه با سرب سروكار دارند زیاد نیست و عدهای عدم وجود فشار خون را بعلت كافی نمودن مقدار و كم بودن تماس با سرب و عدم وجود بیاری برایت میدانند و لیكن باید گفت كه بهبود شرایط محیط كار در این موراد سهم عمدهای را دارد.
جذب سرب
به طور كلی بای د گفت كه خطر جذب دائمی سرب به مقادیری كه ایجاد عوارض كلینیكی و علائم مسمومیت نماید، به علت آن است كه ممكن است این جذب موقعی به حدی برسد كه از محد مجاز آستانه» تجاوز نماید و در این حال عوامل مداخله كنندهای باعث عوارض متابولیك مخصوص میشوند و عوارض مسمویمت خودنمائی خواهد نمود.
تشخیص و شناسائی شدید سرب- برای تشخیص سرب و امكان مسمویمت با آن آزمایشات زیر توصیه میگردد:
آزمایش خون جهت كمخونی- جستجوی گلبولهای منقوط ورتیكولوسیتوز و آزمایشات با آن آزمایشات زیر توصیه میگردد:
آزمایش خون جهت كمخونی – جستجوی گلبولهای منقوط ورتیكولوسیتوز و آزمایشات ادار و مدفوع جهت سرب در مقداری بیش از حد معمول و بالاخره آزمایش ادرار از نظر مقدار كوپروفرین و دلتا آمینولونیك اسید و دلتا آمینولولونیك دیهیدروژناز.
الف- آزمایشات خون- كم خونی(آنمی) در صورتی كه با عوارض كلینیكی همراه نباشد معمولا سبك است و در اینحالت مقدار گلبولهای سرخ خون كمتر از چهار میلیون در هر میلیمتر مكعب نمیباشد. مقدار هموگلولین نیز بین 75 الی 80 درصد خواهد بود.
در مواقعی كه كمخونی شدید نیست گاهی عوارض مخصوصی از قبیل نوعی رنگپریدگی و زردی دیده میشود ه با رنگ پریدگیهای حاصل از سایر كمخونیها كه بعلت سرب نیستند. مانند رنگپریدگی و زردی كارگرانی كه در شرایط گرمای زیاد و كمبود هوا كار میكنند متمایز است. در رنگپریدگی حاصل از سرب در چهره شخص نوعی رنگ مخصوص خاكستری و سربی رنگ مشاهده میشود كه اغلب در اطراف بینی و شقیقهها با آثار دیگری مانند جای فشار و صدمههای جزئی همراه است و دانشمندان آنرا به علت اسپامسم عروق شعریه پوست صورت میدانند.
بازو فیلی منقوط- گلبولهای منقوط در مسمومیتهای سرب در انسان و همچنین در حیوانات آزمایشگاه بخوبی شناخته شده است. هر چند كه اینگونه سلولها در كمخونیهای همولیتیك كه ارتباط با مسمویت سرب ندارند نیز دیده میشود و لیكن وجود آن بمقدار زیادتری در كارگرانی كه با سرب كار میكنند و دارای عوارضی كلینكی و یا علائم كمخونی شدید هم نیستند دلیل واضح و روشنی برای تشخیص در جذب سرب میباشد.
ارتباط بین تعداد گلبولهای منقوط و درجه سرب نیز مورد مطالعه فراوان قرار گرفته و عقائد مختلفی در مورد آن اظهار شده است.
به طور كلی باید گفت كه مشاهده وشمارش لام خونی جهت جستجوی گلبولهای مزبور با نور معمولی در زمینه تاریك و روشن تفاوت فاحشی در تعداد آنها خواهد داشت و حتی این تفاوت گاهی تا دو برابر میشود.
حدودی كه در ان تعداد گلبولهای منقوط در مورد مسمومیت با سرب هشدار میدهد، هرچند كه در افراد مختلف نیز متفاوت است، عددی است بیش از ده هزار عدد در میلیون( در متد زمینه تاریك) كه میتوان آنرا علامت خطر دانست و در این موارد هرچند كه نزد كارگر علائم خاصی كلینیكی و یا فیزیكی حاصل نشده باشد باید او را از كار معاف نمود. ضمناً باید گفت كه «پولی كرومازی» نیز قبل از پیدایش بازوفیل منقوط مشاهده میشود و باید دانست كه در طریقه شمارش و در زمینه روشن گاهی ممكن است بعضی از گلبولهای بازوفیل را كه گرانولهای بسیار ریز دارند نیز بحساب گلبولهای منقوط در تعدادی از كارگران كه در یك محل بطور دستجمعی كار میكنند دارای ارزش بیشتری است تا اینكه در مورد یك كارگر و یا كارگران انفرادی مطالعه شود.
شمارش رتیكولوسیتها- بعضیها تصور میكنند كه بالا بودن رتیكولوسیتها نشانه جذب سرب است و لیكن این مطلب خیلی صادق نیست و مانند گلبولهای منقوط دلیل واضحی نمیباشد و نمیتوان آنرا در موارد انفرادی دلیل بر تشخیص مسمومیت دانست. از طرفی باید گفت كه هرگاه تعداد گلبولهای منقوط بالا باشد امكان بالا بودن تعداد رتیكولوسیتها و سلولهای «پولی كروماتوفیلیك» نیز زیاد است.
شمارش گلوبولهای «سیدرو سیت»- سیدورسیت ها در واقع همان ارتیروسیتها میباشند كه دارای مقادیر جزئی از آهن غیر هماتینی هستند و میتوان آنها را توسط «دیپیریدین» و تیوسیانات پتاسیم رنگآمیزی كرد.
اینگونه گلبولها در واقع سلولهای پیر و فرتوتی هستند كه به تعداد زیاد در موراد آنمی همولیتیك و مواقعی كه از بین رفتن و تخریب گلوبولهای قرمز اتفاق میافتد دیده میشوند. تعداد آنها معمولا در حالت طبیعی از5. تا 8.0 درصد و ممكن است در موارد مسمویت با سرب به 10 تا 30% هم افزایش یابد.
معالجه مسمویمتهای سرب
عملا كلیه متدهای قدیمی درمان سرب از قبیل تجویز سیتراتها – كالسیم و BAL اكنون كنار گذارده شده و متد كیلیت شدن كه اولین بار توسط «بسمن» و همكارانش كه در 1952 در كنفرانس مسمومیت سرب در بیمارستان عمومی ماساچوست عنوان شده است جای آنرا گرفته است.
نخستین بار در طفل سه سالهای كه از رنگهای كنار پنجره در مدت دو ماه مرتباً خورده بود و ناگهان به تشنج مبتلا شده بود 50 میلیگرم «كلسیم ایدیتیا» در 50 سانتیمتر مكعب سرگرم گلوكوزه از راه وریدی تجویز گردید ولی بعلت بالا رفتن فشار خون و كم شدن اردار برای دور روز تجویز دارو قطع گردید. در این بیمار تعداد رتیكولوسیتها 4% و برای اولین بار گلبولهای بازوفیل منقوط در آزمایش خون مشاهده شده بود. پس از بهبود عوارض كلیوی و مشاهده عوارض آنسفالتیكی مجدداً تجویز دارو ادامه یافت و رویهمرفته 5.6 گرم برای مدت 12 روز تجویز شد. نتایج بعدی خوب بود كه بالاخره دارو قطع گردید و بعداً نیز عوارض بازگشت ننمود. از آن تاریخ اثر «ورسنات» یا كلسیم «ایدیتیا» محرز گشت و از طرف عده زیادی از محققین اروپائی و امریكائی تائید شد. اولین گزارش در اینمورد از «جایلز» و همكارانش در 1955 منتشر شده است.
بطور كلی «ایدیتیا» یا اتیلن دی آمین تترا استیك اسید و یا ورسنات عبارت است از یك پولی آمینو اسید سنتیك كه در آب و اغلب حلالهای آلی بمقدار خیلی كم محلول ولی در اسیدهای معدنی رقیق حل میشود. با بازهای فلزات قلیائی تولید املاح میكند كه حلالیت آنها در آب زیاد است و با خنثی شدن گروپمانهای اسیدی « ایدیتیا» یك پس از دیگری انجام میشود. اهمیت این جسم از نقطه نظر معالجه مسمومیتهای فلزی مخصوصاً سرب در این است كه میتوان تولید كمپلكسهای متعدد داخلی با فلزات به نماید كه به آنها نام «كیلیتها» داده شده است و این كمپلكسها در آب محلول بوده و روی فلزات دارای خاصیت متوقف كننده و یا جداكنندة دارند.
در مورد سربی كه در اثر مسمومیت در بدن ذخیره شده باشد كمپلكس كلسیم « ایدیتیا» به نام «كالسیم دی سدیم ورسنات» تجویز میشود و بدین وسیله مانع از برداشته شدن كالسیم تا آن مقداری كه باعث هیپوكالسمی شود میگردد.
مسمومیت با تركیبات آلی سرب(تترا اتیل سرب)
مهمترین تركیب آلی سرب كه از نظر صنعتی اهمیت دارد تترا اتیل سرب است كه به عنوان عاملی «آنتی ناك» به بنزین اتوموبیل افزوده میشود. این جسم به صورت خالص افزوده نمیگردد بلكه بنام «اتیل فلوئید» كه مخلوطی بین 49 تا 63% TEL(تترا اتیل سرب) همراه با برمور اتیل یا «دیبرومید» یا «دی كلوراتان» است به مصرف میرسد. این جسم بمقدار 2 الی 6 سانتیمتر مكعب در هر كیلو كه معادل 5.1 تا 8 قسمت وزنی دارای TEL است یا بطور كلی در حدود یك در هزار افزوده میشود.
خواص- تترا اتیل سرب اگر خالص باشد به صورت مایع زلال روغنی شكلیی است كه تقریباَ بوی شیرین دارد. این جسم در آب نامحلول ولی در اغلب حلالهای آلی و چربیها و روغنها محلول است. این جسم در اثر هالوژنها و محلولهای آنها و همچنین اسیدنیتریك و سولفوریك غلیظ بشدت تجزیه شده تولید حرارت مینماید. اسیدهای ضعیف و قلیائیها انرا تجزیه نمیكند.
تترا اتیل سرب دارای خاصیت تبخیری شدید است و در 18 درجه سانتیگراد هوای اشباع شده با آن دارای 5 میلیگرم در لیتر از این جسم خواهد بود.
وزن مخصوص آن 64.1 و نقطه جوش آن تقریباً در حدود 200 درجه سانتیگراد است و لیكن در حدود 135 درجه سانتیگراد آهسته شروع به تجزیه شدن مینماید.
سـرب ( Lead )
تركیبات سرب به اشكا ل مختلف یافت می شوند كه بطور كلی می توان آن را به فرم های تركیبات آلی سرب ( مثل تترااتیل سرب و تترامتیل سرب ) و تركیبات غیرآلی سرب كه شامل سرب 2 ظرفیتی و چهار ظرفیتی میباشد تقسیم بندی كرد . فراوان ترین سنگ معدن سرب galena ( pbs ) می باشد كه اكثر موارد سرب از آن استخراج می گردد .
بیشترین استفاده سرب در صنعت شامل 1- ساخت باتریهای ذخیره ای الكتریكی 2- ساخت رادیاتورهای دارای آلیاژ سرب 3- صنعت چاپ 4- مهمات سازی ( ساخت گلوله های سربی ) 5-صنایع كابل سازی 6- ساخت ورقه های سربی و همچنین در صنایع حاوی پروسه های لحیم كاری آبكاری، گالوانیزاسیون ، تولید برنج و برنز می باشد .
در صنایع رنگسازی نیز در صورت استفاده كردن از پیگمان های حاوی سرب و یا استفاده از ضد زنگ های حاوی pb3o2 مواجهه با سرب را خواهیم داشت كه البته در تولید رنگ و ضدزنگ های جدید ، مقادیر كمتری از سرب بكار می رود .
مواجهات با سرب شامل مواجهات غیرشغلی ( مانند انتقال سرب از طریق آب ، غذا و هوای محیط ) و مواجهات شغلی می باشد كه در مواجهات شغلی فاكتورهایی مانند خود فرآیند كار فاكتور مهمی در میزان مواجهه و جذب آنرا تعیین می نماید . مثلاً در پروسه هایی كه دما به بالاتر از 1000 درجه سانتیگراد افزایش می یابد و یا مواجهات زیادی باdust و fume ناشی از سرب داشته باشیم خطرات بیشتری خواهند داشت و سایر فاكتورهای موثر شامل بهداشت عمومی در محل كار ، كفایت تهویه (موضعی یا جنرالیزه) می باشد .
به طور كلی در تمام مشاغلی كه سرب فلزی یا تركیبات حاوی سرب حرارت داده و ذوب می شوند جزء مشاغل پرخطر محسوب می گردند كه از این موارد می توان به جوشكاری یا برش حرارتی فلزات پوشیده با رنگ های سربی اشاره نمود كه دما به 1000 الی 3000 درجه سانتیگراد می رسد و یا جوشكاری یا برشكاری فلزات دارای آلیاژ سرب اشاره نمود .
از مواجهات خانگی سرب می توان استفاده از سرب در تركیبات لعاب ظروف اشاره نمود كه در صورت استفاده از حرارت كمتر از 1150 درجه سانتیگراد در زمان تهیه اینگونه ظروف و سپس استفاده از مایعات اسیدی ( مثل بعضی از آب میوه ها ) متعاقباً سبب آزاد شدن سرب خواهد گشت و یا استفاده از رنگ های حاوی سرب از دیگر موارد مواجهات خانگی می باشد كه به عنوان مهمترین منبع مواجهه با سرب در كودكان مطرح می باشد .
جذب و متابولیسم سرب :
سرب غیرآلی از طری