هدونومی Hedonomics
هنگامیکه نیازهای عملکردی و ایمنی استفادهگران برآورده شد، مقولهی "لذت" باید در طراحی محصولات، سیستمها، ابزارآلات و محیطها مورد توجه قرار گیرد. هدونومی یک شاخهی نسبتاً جدید از ارگونومی است که بر لذت در تعامل بین انسان و فناوری تمرکز دارد. در حقیقت هدونومی شاخهای از علم و طراحی است که به ارتقای لذت در ارتباط بین انسان و فناوری میپردازد. واژهی هدونومی نیز مانند ارگونومی، ریشهای یونانی دارد. هدون ( Hedone)به معنی لذت و ناموس Nomos به معنی قانون و اصل. هدونومی به عنوان ابزاری ظاهر شده که به ارگونومیستها اجازه میدهد فعالیتهایی را طراحی کنند که میزان لذت از زندگی را افزایش داده و به بیشترین میزان ممکن برساند.
رضایت و احساسات استفاده گر، در طراحی محصولات و ارتباطات، اهمیت بسیاری دارد. آنچه که قبلاً به عنوان قضاوت و برداشت، به آن پرداخته میشد، امروزه به عنوان یک پژوهش علمی به دقت در حال بررسی است و برخی از مفاهیم ذهنی در فرایند ارزیابی، میتوانند با دادههای عینی جایگزین شوند. با الهام از تحقیقات جدید افرادی چون پیتر هنکاک (Peter Hancock)، این رشتهی تحقیقاتی جدید، هدونومی (Hedonomics) نامیده شده است.
نقش هدونومی در طراحی محصولات و خدمات
محصولات، سیستمها، ابزارآلات و چیزهایی از قبیل هنر، پوشاک و کالاهای مصرفی، باعث بروز احساسات میشوند؛ بنابراین واضح است که طراحان باید احساس را در طراحی خود در نظر بگیرند. امروزه بسیاری از شرکتها، طراحان را به چالش میکشند تا تاثیرات عاطفی را در طراحهای خود کنترل کنند. این واکنشهای احساسی هستند که مشتریان را وادار به انتخاب یک مدل خاص از محصول در میان مدلهای متنوع میکنند و احساسات بر تصمیمگیری خرید تاثیر میگذارند و بسیاری اوقات کنترل این احساسات، کار دشواری است.
بدون شک احساسات یکی از قویترین وجوه تفاوت در میان تجربهی استفادهگران مختلف است و واکنشهای خودآگاه و ناخودآگاه را نسبت به یک محصول، سیستم ارتباطی، وبسایت یا یک محیط تحریک میکند. هنگامیکه تاثیرات عاطفی و احساسی در طراحی محصول مورد توجه قرار میگیرد، هدف اصلی، افزایش فروش و خوشحال کردن استفاده گر است. این کار با به حداکثر رساندن تاثیرات مثبت و در عین حال، به حداقل رساندن احساسات منفی امکانپذیر است. درک عواطف استفاده گر و تلاش برای کاهش اضطراب و ترس او (احساسات منفی)، میتواند به افزایش رضایت استفاده گر کمک کند.
هدونومی، ارگونومی را یک گام به جلو میبرد، به سوی ارتقای لذت در تعامل انسان و فناوری. اهداف مربوط به فردگرایی و عواطف فردی باید در اولویتهای طراحی گنجانده شوند تا کیفیت زندگی افراد، همگام با پیشرفت فناوری، بهبود یابد. این باور وجود دارد که فناوری کنونی به جایی رسیده که قابلیت برخورد با استفادهگران را در سطوح کاملاً شخصی دارد.
فردگرایی که در بالاترین سطح هدونومی قرار دارد، فقط به دنبال فرد محوری نیست، بلکه بهینهسازی تعاملات یک استفاده گر خاص که به او اجازهی برقراری ارتباطی مستقیم و شخصی را با محصولات یا سیستمها میدهد، مد نظر است، ارتباطاتی که تنها استفاده گر را تحت تاثیر قرار نمیدهد، بلکه بر محیط اطراف او و سایر جوانب این محیط و همچنین سایر افراد نیز تاثیر دارد. البته این تاثیر در ذات خود میتواند لذتبخش یا دردناک باشد.
برای برآورده کردن نیازهای استفاده گر، لازم است درک روشنی از انگیزه، کیفیت زندگی، تفریح و لذت در فرایند طراحی به وجود آید. طراحی برای کمک کردن به استفاده گر در جهت دستیابی به پتانسیلهای منحصر به فرد، هدف مهم هدونومی است. این هدف نهایی میتواند از طریق فردگرایی و اصول شخصیسازی به دست آید که به فرد اجازه میدهد تا محصول یا سیستم را با صفات فردی، خصوصیات شخصی، اهداف متنوع و خلق و خوی متفاوت خود در طول زمان، سازگار کند.
هنگامیکه نیازهای عملکردی و ایمنی استفادهگران برآورده شد، مقولهی "لذت" باید در طراحی محصولات، سیستمها، ابزارآلات و محیطها مورد توجه قرار گیرد. هدونومی یک شاخهی نسبتاً جدید از ارگونومی است که بر لذت در تعامل بین انسان و فناوری تمرکز دارد. در حقیقت هدونومی شاخهای از علم و طراحی است که به ارتقای لذت در ارتباط بین انسان و فناوری میپردازد. واژهی هدونومی نیز مانند ارگونومی، ریشهای یونانی دارد. هدون ( Hedone)به معنی لذت و ناموس Nomos به معنی قانون و اصل. هدونومی به عنوان ابزاری ظاهر شده که به ارگونومیستها اجازه میدهد فعالیتهایی را طراحی کنند که میزان لذت از زندگی را افزایش داده و به بیشترین میزان ممکن برساند.
رضایت و احساسات استفاده گر، در طراحی محصولات و ارتباطات، اهمیت بسیاری دارد. آنچه که قبلاً به عنوان قضاوت و برداشت، به آن پرداخته میشد، امروزه به عنوان یک پژوهش علمی به دقت در حال بررسی است و برخی از مفاهیم ذهنی در فرایند ارزیابی، میتوانند با دادههای عینی جایگزین شوند. با الهام از تحقیقات جدید افرادی چون پیتر هنکاک (Peter Hancock)، این رشتهی تحقیقاتی جدید، هدونومی (Hedonomics) نامیده شده است.
نقش هدونومی در طراحی محصولات و خدمات
محصولات، سیستمها، ابزارآلات و چیزهایی از قبیل هنر، پوشاک و کالاهای مصرفی، باعث بروز احساسات میشوند؛ بنابراین واضح است که طراحان باید احساس را در طراحی خود در نظر بگیرند. امروزه بسیاری از شرکتها، طراحان را به چالش میکشند تا تاثیرات عاطفی را در طراحهای خود کنترل کنند. این واکنشهای احساسی هستند که مشتریان را وادار به انتخاب یک مدل خاص از محصول در میان مدلهای متنوع میکنند و احساسات بر تصمیمگیری خرید تاثیر میگذارند و بسیاری اوقات کنترل این احساسات، کار دشواری است.
بدون شک احساسات یکی از قویترین وجوه تفاوت در میان تجربهی استفادهگران مختلف است و واکنشهای خودآگاه و ناخودآگاه را نسبت به یک محصول، سیستم ارتباطی، وبسایت یا یک محیط تحریک میکند. هنگامیکه تاثیرات عاطفی و احساسی در طراحی محصول مورد توجه قرار میگیرد، هدف اصلی، افزایش فروش و خوشحال کردن استفاده گر است. این کار با به حداکثر رساندن تاثیرات مثبت و در عین حال، به حداقل رساندن احساسات منفی امکانپذیر است. درک عواطف استفاده گر و تلاش برای کاهش اضطراب و ترس او (احساسات منفی)، میتواند به افزایش رضایت استفاده گر کمک کند.
هدونومی، ارگونومی را یک گام به جلو میبرد، به سوی ارتقای لذت در تعامل انسان و فناوری. اهداف مربوط به فردگرایی و عواطف فردی باید در اولویتهای طراحی گنجانده شوند تا کیفیت زندگی افراد، همگام با پیشرفت فناوری، بهبود یابد. این باور وجود دارد که فناوری کنونی به جایی رسیده که قابلیت برخورد با استفادهگران را در سطوح کاملاً شخصی دارد.
فردگرایی که در بالاترین سطح هدونومی قرار دارد، فقط به دنبال فرد محوری نیست، بلکه بهینهسازی تعاملات یک استفاده گر خاص که به او اجازهی برقراری ارتباطی مستقیم و شخصی را با محصولات یا سیستمها میدهد، مد نظر است، ارتباطاتی که تنها استفاده گر را تحت تاثیر قرار نمیدهد، بلکه بر محیط اطراف او و سایر جوانب این محیط و همچنین سایر افراد نیز تاثیر دارد. البته این تاثیر در ذات خود میتواند لذتبخش یا دردناک باشد.
برای برآورده کردن نیازهای استفاده گر، لازم است درک روشنی از انگیزه، کیفیت زندگی، تفریح و لذت در فرایند طراحی به وجود آید. طراحی برای کمک کردن به استفاده گر در جهت دستیابی به پتانسیلهای منحصر به فرد، هدف مهم هدونومی است. این هدف نهایی میتواند از طریق فردگرایی و اصول شخصیسازی به دست آید که به فرد اجازه میدهد تا محصول یا سیستم را با صفات فردی، خصوصیات شخصی، اهداف متنوع و خلق و خوی متفاوت خود در طول زمان، سازگار کند.